به این داستان توجه کنید: دسامبر سال 1950 میلادی در پایگاه هوایی ادواردز (کالیفرنیا)، هنگام یک آزمایش حساس فضایی یکی از تکنیسینها به نام جک ترنر یک سیم را اشتباه وصل کرد و آزمایش خراب شد. سرگرد ادوارد مورفی (سرپرست آزمایش) درباره این تکنیسین خرابکار گفت: «اگر فقط یک راه برای خراب کردن چیزی وجود داشته باشد، جک دقیقاً همان یک راه را پیدا میکند»! و این نخستین قانون مورفی بود. قوانین مورفی ابتدا در فرهنگ فنی مهندسی رواج پیدا کرد و بعد به فرهنگ عامه آمد. برخی از این قوانین فانتزی که جنبه طنز دارند و عدهای آنها را جدی میگیرند، از این قرارند: قانون صف: اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد. قانون تلفن: اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود. قانون تعمیر: بعد از این که دستتان حسابی روغنی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد. قانون کارگاه: اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید. قانون معذوریت: اگر بهانهتان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد. قانون حمام: وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد. قانون روبهرو شدن: احتمال روبهرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد. قانون نتیجه: وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد. قانون بیومکانیک: نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی به آن نقطه معکوس است. قانون تئاتر: کسانی که صندلی آنها از راهروها دورتر است دیرتر میآیند. قانون قهوه: قبل از نخستین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.