شماره ۱۱۰۸ | ۱۳۹۶ دوشنبه ۴ ارديبهشت
صفحه را ببند
دو ژانر پیچیده و به هم چسبیده

علیرضا کیانپور روزنامه نگار @kianpourAlireza

امروز ژانر روز دوتاست! یکی اصلی و آن یکی، فرعی. دیروز «آقای سنگ» عکسی از یک ستون آجری گذاشت که خشت اولش را معمار کج نهاده بود. البته ستونش کلا کوتوله بود و ماجرا به ثریا و قیف و قاف نمی‌رسید اما همین چندوجب ستون هم شدید کج و کوله بود و گویا فردی محض ترمیم، با چسب نواری پهن افتاده بود به جان ستون و کل وجود کوتاهش را «چسب‌مالی» (ترکیبی از «چسب‌پیچی» به‌عنوان صفت دقیق فعل صورت‌گرفته بر «ستونک» به‌علاوه «ماست‌مالی» به‌ مثابه صفتی ناظر بر انجام‌دادن کاری به‌ صورت «شرتی پرتی» که خود مقوله دیگری است) کرده بود و طبیعتا نتیجه این تلاش مذبوحانه هیچ نبود جز همان که «آقای سنگ» نوشته بود: «مدیریت احمدی‌نژادی». «عذرا درمسیر واژگون شو» هم در واکنش به این توییت موجز و تصویر توصیف‌ناپذیر، عکسی از تابلو و سردر یک فروشگاه (که احتمالا سنگ می‌فروخت) گذاشته و ریپلای کرده بود که «داداش تو کرج نمایندگی‌ات راه افتاد» «آقای سنگ» هم محض تأیید توییت کرد: «قشنگ معلومه از رو اکانت من دزدیدن!»
خب حالا اینها یعنی چه؟! یعنی چند چیز! اولا این‌که وقتی عکس توییت می‌کنید، مطمئنم که فکر ما را نکرده‌اید. الان نصف ستون‌مان رفت برای این‌که عکس یک ستون چلغوز را توصیف کنیم. ثانیا وقتی اسم کاربری‌تان را می‌گذارید «عذرا بدو بیا تو بغل مامان» و از این حرف‌ها، دیگر لازم نیست توییت خاصی بکنید. همین که هستید، کار ما درآمده! و ازهمه مهمتر این‌که دیروز عکسی از حیوان‌آزاری توی توییتر دست به دست می‌شد، شبیه به همه موارد قبلی. عکس قبلی را توصیف کردم که این یکی را نکنم! بگذریم اما بی‌آزار...
و اما آن یکی. دیروز «احسان بداغی» نوشت: «گفته می‌شود علی‌محمد نوریان پسرخاله علی‌اکبر ولایتی است که بعد از فوت آیت‌الله‌هاشمی، رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد شد» و «فرشید غضنفرپور» خودمان هم ساعتی بعد توییت کرد: «میرزاده از ریاست دانشگاه آزاد برکنار شد و نوریان حکم سرپرستی گرفت. گفته می‌شود او باجناق علی‌اکبر ولایتی رئیس جدید هیأت‌امناست.»  لذا برای این‌که لااقل برای خودم مشخص شود این بنده خدا چه‌کاره آقای ولایتی است، احسان و فرشید را بازداشت و با آخرین متد، بازجویی کردم که لااقل مشخص شود چه‌کسی این حرف‌ها را «گفته»! حالا هرچه گفته، گفته باشد! درهمین ممارست‌ها بودم و سخت، مشغول وررفتن با چراغ مطالعه مخصوص که «مهراوه خوارزمی» توییت کرد: «ولایتی در اقدامی خویشاوندگرایانه! پسرخاله یا باجناق خود (علی‌محمد نوریان) را به ریاست دانشگاه آزاد برگزیده! مسأله نسبت است، نه رانت!» کمی بعد اما «‌Mehdibabaei» نوشت: «با رفتن میرزاده از دانشگاه آزاد آیا پاکسازی نزدیکان آیت‌الله‌ هاشمی از قدرت آغاز شده است؟!» تا معلوم شود، مسأله پیش از این هم همان نسبت و خویشاوندی بوده! به‌ویژه آن‌که «فلسفي» هم توییت کرد: «حالا خوبه محسن ‌هاشمي براي انتخابات شوراي شهر تأييد صلاحيت شد؛ وگرنه بعدِ عزل ميرزاده از دانشگاه آزاد، بيكار مي‌موند، بنده خدا» بعدتر هم «یازدهِ یازده» نوشت: «تو جلسه رأی‌گیری دانشگاه آزاد، وزیر علوم و بهداشت نبودن. با توجه به ترکیب سایر اعضا پس به احتمال زیاد جاسبی هم به رفتن میرزاده رأی داده» تا ماجرا پیچیده‌تر هم بشود و درحالی ‌که پیچیدگی این موضوع آهسته‌آهسته از پیچیدگی چسب‌های پیچیده به ستون زپرتی بالا هم چسبناک‌تر می‌شد، «مهرداد» نوشت: «ز پارتی دان، نه از آرا که کوته دید‌گی باشد... که رأیی کز کَسان خیزد، تو آن را از جهان ‌بینی!»

 


تعداد بازدید :  654