علیرضا کیانپور روزنامه نگار @kianpourAlireza
خیلیها میگویند انتخابات امسال حال نمیدهد. میگویند این انتخابات برخلاف قبلیها، محل رقابت اصولگرایان و اصلاحطلبان نیست؛ چون اصولگراها نافرم خوردهاند به سفتی و اصلاحطلبها هم افتادهاند به رودربایستی با رئیسجمهوری فعلی! روحانی این چهار سال چیزهای زیادی را به اثبات رساند. بندهخدا کم کار نکرد برای این مملکت اما لابهلای انبوه معادلاتی که ثابت کرد، یکی هم این بود که ملت خودشان را خفه هم کنند، از این مرد، اصلاحطلب درنمیآید. اصلاحطلبها هم که خیلی وقت است بیخیال این یک فقره شدهاند، بدون اینکه محض الکی هم که شده، کمی هیجان بدهند به فضا، گفتند: نامزد ما روحانی است! آنطرف هم که انگار قرار است به جای رئیسجمهوري تیمملی انتخاب کنند: برای رقابت سر یک کرسی و رقابت با یک رئیسجمهوری روحانی، 21 نفر لیست کردهاند و دریغ از یک فردِ باهنر که به این بندگان خدا بگوید، بندگان خدا، شما وقتی سه نفر بودید در ائتلافِ 2+1 نتوانستید به اجماع برسید روی یکی؛ و برعکس یک نفر به نفع دوتای دیگر کشید کنار و سر آخر هم نتیجه این رقابت رفیقانه آن شد که جفتی باختید. بعد حالا با چه غربالی میخواهید از این 21 نفر برسید به یکی؟!
اینها که به ما مربوط نیست اما اینکه انتخابات بیمزه باشد، چطور؟! این هم به ما مربوط نیست؟! چهار سال یکبار دلمان را صابون میزنیم که انتخاباتی شود و دو نفر سیاستمدارهای کلاس بنشینند روبهروی هم به مناظره؛ آن هم اینطور؟! نه هیجانی، نه رقابتی، نه هیچ؟! باز هم همان محسن رضایی و باز هم همان لبخندهای هوشمندانه و نگاه نافذ؟! باز هم غرضی و جلیلی و قالیباف؟! اصلاً چطور است به جای برگزاری انتخابات مجدد و صرف هزینههای میلیاردی در این بیآبی و گردوخاک، بدهید همان فیلم چهار سال پیش را تلویزیون به یاد فیلمهای ظهر جمعه، پخش مجدد کند؟!
خلاصه در شرایطی که همه چیز داشت مثال سابق بر این پیش میرفت، ناگهان «farnoosh_a» پوستری منتشر کرد که زیرش نوشته بود «بهاریها» و وسطدروسط هم چهره سربهزیر مهندس مشایی، سمت چپ صورت متفکر حمیدبقایی و سمت راست هم اصل کاری یعنی چهره خندان محمود احمدینژاد. میگویند تا انتخابات هست، محسن رضایی هم هست. حتی بعضی میگویند شاید انتخابات نباشد، اما محسن رضایی قطعاً هست و در تأیید این قصار بود که «nahidmolavi» توییت کرد: «محسن رضايي گفته بود اگر جمنا بر او تكليف كند، دوباره كانديدا ميشود. امروز در نشست جمنا محسن رضايي حتي جزو 10 كانديداي اول هم نشد!» اما همچنان در صحنه ماند و پا پس نکشید و بنابر شواهدی که در دست داریم، حتی اگر بیستودوم هم میشد، باز پا پس نمیکشید! با این همه همانقدر که بود و نبود رضایی در گرما و سرمای انتخابات (و بسیاری چیزهای دیگر) بیتأثیر است، بود و نبود احمدینژاد میتواند انتخابات را سرد و گرم کند.
تازه داشتیم امیدوار میشدیم که «rezahamedanchi» از قول روابطعمومی کمیته امداد امام خبر از تکذیب نامزدی «فتاح» داد، «KooroshZeyghami» از عدم تمایل حجتالاسلام رئیسی برای نامزدی در انتخابات نوشت و «کرگدن» هم خبر انصراف مرضیه وحیددستجردی، مهدی چمران، غلامعلی حدادعادل و محمدرضا باهنر را توییت کرد.
در همین گیرودار بود که «حمید بقایی» نامزد مستقل انتخابات و کاربر تازهوارد توییتر با توییتی جانانه، عرصه را بر تنگنظران تنگتر کرد و نوشت: «بقايي جادهصافكن انتخابات است. بله من جادهصافكن حضور مردم ايران در انتخابات رياستجمهوري هستم. همان مردمي كه از نظر شما پوپول هستند.» هنگامی که این توییت منتشر شد، توییتر لحظهای در بهت و خفگی فرو رفت و آنگاه در حالیکه تاریخ توییتر فارسی به دو بخش، پیش و پس از این توییت تقسیم شده بود، عصر جدید توییتر فارسی با توییت «مش دونالد» که در پاسخ نوشت؛ «از پروندههات چه خبر عمو جادهصافكن» آغاز شد.
عصر جدید توییتر فارسی اما برخلاف عصر کهن، اصلاً و ابداً انتخاباتی نبود. توییتر در عصر جدید فضایی کاملاً غیرانتخاباتی، پوچ، سادومازوخیستی، مهمل، آنبیلیوِبل، نامتعین و پستهنجارگریز داشت؛ تا آنجا که «نعمَ الاَمير» بیتوجه به آنچه بود و آنچه هست، نوشت: «شماها جدی وقتی از کوه میرین بالا، بعدش میاین پایین؟!»