مکزیک توسط جغرافیای خود محصور شده که شامل قلمروی مرکزی محدود بر روی یک فلات است که توسط کوهها، بیابانها و جنگلهایی که کنترلشان سخت است، احاطه شده. رودخانهها از وسط این قلمرو میگذرند، به سمت اقیانوس آرام، خلیجمکزیک و ایالاتمتحده حرکت میکنند. در جنوب، بسیاری از منابع از آمریکای مرکزی میآیند. اکثر رودخانهها و دریاچهها، شامل دریاچه «کویتزئو» و دریاچه «کاپالا»، آب سطحی برای 122میلیون نفر از مردم مکزیک را فراهم میکنند. آبهای زیرزمینی، از 653 سفره آب زیرزمینی، تقریبا یکسوم از حدود 460میلیارد مترمکعب از منابع آبی تجدیدپذیر مکزیک در سال را فراهم میکنند. بر روی کاغذ، مکزیک، یک کشور کمآب نیست؛ این کشور، بهازای هر نفر، 3776 مترمکعب در سال آب دارد. بااینحال، آب به لحاظ جغرافیایی، بهطور مساوی تخصیص داده نشده است.
بخشهای شمالی و مرکزی کشور، بیش از مناطق جنوبی خشک هستند. اما اکثریت جمعیت مکزیک و تولید اقتصادی این کشور بر فلات مرکزی و شمالی قرار دارد که نسبتا کمآب هستند. درواقع، 28درصد از کل منابع آبی تجدیدپذیر کشور در مناطقی قرار دارد که 77درصد از تولید ناخالص داخلی مکزیک تولید میشود و 68درصد از جمعیت این کشور آنجا ساکناند. علاوه بر این، آلودگی خصوصا در شمال- آب قابل استفاده را کاهش میدهد؛ تقریبا نیمی از آب قابلدسترس در مکزیکوسیتی، در رده بهشدت آلوده دستهبندی میشود. آب پایدار و در دسترس مکزیک، کمتر از 67میلیارد مترمکعب در سال است و در عین حال، تقاضا بیش از 78میلیارد مترمکعب است. این، به آن معناست که مکزیک در هر سال 11.5میلیارد مترمکعب در جریان زیستمحیطی دچار کمبود آب است. بدون تغییر در متغیرهای دیگر پیشبینی میشود این شکاف با افزایش تقاضا در سال 2030 به 23میلیارد مترمکعب برسد. تنش آبی در مکزیک، مشکل جدیدی نیست و ریشههای الگوهای فعلی استفاده را میتوان به نیمه نخست قرن بیستم برگرداند. «اجیدوس» (Ejidos) یا مزارع جمعی در دهه 1930 برقرار و درنهایت در سراسر کشور تأسیس شد. شواهد و مدارک مبنی بر استخراج بیش از اندازه از منابع آبی سفرههای زیرزمینی، در ابتدا در همان زمان مطرح شد و مشکل در میان دهه 1940 و 1960 در انقلاب سبز، شدیدتر شد؛ یعنی زمانی که انتقال تکنولوژی و کمکهای مالی برای کشورهای درحال توسعه مثل مکزیک فراهم شد و بهطور قابلملاحظهای تولیدات کشاورزی افزایش یافت. امروزه، کشاورزی همچنان جزو صنایع پرمصرف آب در مکزیک باقیمانده است که سهم آن 77درصد از کل آب مصرفی است. مابقی سهم استخراج مربوط به بخشهای صنعتی و شهری است. در بخش جنوبشرقی کشور که شامل بالساس، بخش جنوبی اقیانوس و مناطق اجرایی هیدرولوژیکی لرما سانتیاگو میشود، کشاورزی، صنعت نخست است. مناطق لرما و بالساس در جنوب غربی مکزیک، جزو مناطق آبی پرتنش به شمار میآیند و تهدیدهای منابع آبی میتواند موجب ناآرامیهای اجتماعی مثل تظاهرات مردم محلی بشود. یک سازمان اجتماعی در «کاکاهوتپک» (Cacahuatepec)درحال حاضر در مخالفت با سدی بر روی رودخانه «پاپاگایو»(Papagayo) برآمده است و اگر آب در دسترس، تا حدی کاهش یابد که کشاورزی دیگر منفعت نداشته باشد، بیثباتیهای بیشتری میتواند رخ دهد. علاوهبر این، از بین رفتن سود، جوامع کشاورزی را به سمتی سوق میدهد که به لحاظ اقتصادی، دست به رفتار بزهکارانه بزنند.
ساختوساز بیشتر، آب کمتر
تنش آبی، یک محدودیت است که مکزیک را مجبور میکند تا به منظور رسیدن به پتانسیل اقتصادی خود، بر آن غلبه کند. بااینحال، مکزیک در سالهای پیشرو، در آستانه رشد اقتصادی در بخش انرژی و ساختوساز است. افزایش جمعیت مکزیک و نزدیکی به پایگاه بزرگ مصرف در ایالاتمتحده، این کشور را برای موفقیت در عرصه تولید ترغیب میکند. در هرحال، جمعیت روبهرشد، وقتی مسأله آب مطرح میشود، همواره مثل یک شمشیر دو لبه درنظر گرفته میشود. پایتخت مکزیک با جمعیتی بیش از 21میلیون نفر در بزرگترین منطقه شهری، نمایانگر اثرات کمبود و تنش آبی به خاطر استفاده بیشازحد کشور است. منابع آبی مکزیکو سیتی، ناکافی است. شاخص تنش آب به 132درصد میرسد و مطالعات دیگر نشان میدهد که نرخ استخراج نیز حتی بالاتر از منابع و در حد 182درصد است و این بدان معناست که در هر سال، آب بیشتری نسبت به جایگزینشدن آن در طبیعت برداشت میشود. زیرساختهای ناکافی و عدم حل مسأله فاضلاب، به مشکل آلودگی اضافه شده است. این شهر نیاز دارد که آب را برای پاسخگویی به تقاضاها تا حد زیادی پمپ کند، یک راهحل گران برای مشکلی که با رشد جمعیت، رشد میکند.
صنعت نفت و گاز طبیعی بهزودی منفعتهای تغییر اساسی اخیر را که موجب سرمایهگذاریهای خارجی در کشور میشود، خواهد دید. قدمی ضروری با توجه به فقدان دانش و فناوری. جایزه واقعی از اصلاح انرژی، استفاده از آب دریا خواهد بود. در هر حال، رقابت بر سر آب میتواند نقش مهمی در گسترش زمینهای کشاورزی در مناطق شمالی و مرکزی کشور بازی کند. در کوتاهمدت، بخشهای تولیدی، شهری و کشاورزی، بیش از همه با یکدیگر بر سر منابع آبی محدود مکزیک رقابت خواهند کرد.
آغاز برنامه «ماکولادورا» در 1965 که توسط توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی در 1994 تقویت شد، یکی از بخشهای مهم اقتصادی مکزیک است. ماکادورا، یک عملیات در مناطق آزاد تجاری با مزایای مالیاتی است که طی آن، مواد خام وارد و سرهم میشود و سپس به بازار بزرگ ایالاتمتحده آمریکا صادر میشود. اما این عملیاتها، تنش آب را خصوصا در داخل کشور که مسأله رقابت بر سر آب مطرح است، افزایش داده و موجب آلودگی آب شده است. مصرف صنعتی با بیش از 3میلیارد مترمکعب آب در سال و افزایش آلودگی آب، موجب کاهش منابع آبی قابلاستفاده شده، هرچند دشوار است که گستره و مقیاس آن را دقیقا تعیین کرد. آلودگی ناشی از فعالیتهای صنعتی که ریشه در حلکنندههای استفادهشده در فرآیند تولید دارد، میتواند منابع آبهای سطحی را با پایین آوردن خلوص آن تهدید کند. بخش صنعتی مکزیک، علایمی از پتانسیل تولید خود را نشان داده و به سمت تولیدات گرانقیمتتر مثل لوازم الکتریکی و مونتاژ خودرو حرکت کرده است. در شهر «مونتری»، تولید قطعات الکتریکی، بزرگترین بخش صنعتی است اما منطقه «سنخوآنباسین» که شهر نیز در آنجا قرار دارد، کمتر از 500مترمکعب آب بهازای هر نفر در هرسال وجود دارد. منابع آبهای زیرزمینی که این حوضه آبی، علایم مصرف بیشازحد را نشان میدهند. بااینحال، انتظار میرود تولید، بخش جداییناپذیری از اقتصاد مکزیک باقی بماند و صنعت برای منابع آبی محدود در شمال کشور رقابت کند.
توجه به راهحلها
یک چارچوب قابل توجه وجود دارد که میتوان به کمک آن از استفاده صحیح از آب مطمئن شد: کمیسیون ملی آب، سازمانی بزرگ که تنها نهاد دولتی مربوط به آب است. قانون ملی آب در سال 1994 بهمنظور نوسازی بخش و غیرمتمرکزکردن مسئولیت مدیریت وضع شد. بااینحال بیش از 20سال بعد، اجرای مدیریت کارآمد، هنوز یک مشکل است. اجازهها، پروانهها و مقررات به خوبی اجرا نمیشوند، در امتیازات و بهرهبرداریها با یکدیگر همپوشانی دارند و زیرساختها در بسیاری مناطق، ناکافی یا در دست تعمیر هستند. به علاوه، بودجه سازمان مدیریت آب دولتی برای نوسازیهای ضروری، ناکافی است. مقادیر زیادی از آبهای شمال مکزیک، مشمول توافقهای تقسیم آب با ایالاتمتحده آمریکا قرار گرفتهاند. دو رودخانه بزرگ وجود دارد که از آمریکا تا مکزیک در جریان هستند و میان این دو کشور مشترک هستند. رودخانه «ریوگراند» و «کلورادو». مکزیک، در مورد رودخانه ریو گراند، در مقایسه با سایر رودخانههای مشترک مثل رودخانه کلورادو، در موقعیت قویتری نسبت به آمریکا قرار دارد. بااینحال، معاهده 1994 که طی آن دولتهای دو کشور متعهد شدهاند توزیع آبهای سطحی را میان مکزیک و آمریکا تقسیم کنند، میزان آب قابل استفاده رودخانه ریو گراند را در مکزیک کاهش و رقابت بر سر آب را در داخل مرزهای این کشور افزایش داده است. به منظور استفاده بهتر از منابع آبی محدود و همچنین کاهش اضطرار آینده در مورد امنیت آبی، مکزیکوسیتی به احتمال زیاد مجبور به تنظیم سیاست بخش آبی خود برای افزایش سرمایهگذاری خواهد شد، همچنان که این تنظیم را در مورد انرژی و برق انجام داده است. سرمایهگذاری بر روی کارخانههای تولید آبشیرین از آب دریا میتواند به جمعیت ساحلی سود برساند اما گزینه گرانقیمت و هزینهبری است، حداقل در کوتاهمدت. بهعنوان راهحل طولانیمدت، احتمالا مذاکره کاملا مجددی در مورد معاهده 1994 وجود نخواهد داشت و شاید تنها اصلاحات یا توضیحات نسبتا جزیی در آن صورت بگیرد. بدون چنین تغییراتی، سطح تنش آبی در مکزیک به رشد و افزایش خود ادامه خواهد داد و رقابت بر سر آب – گرچه تنها یکی از موانع متعددی است که مکزیک با آن مواجه است- میتواند رشد این کشور را در آینده محدود کند.