سیستم رودخانه دجله و فرات، بخشی از هلال حاصلخیز عصر باستان به لحاظ تاریخی کمک کرد تا بینالنهرین را به منطقهای حاصلخیز تبدیل کند. یافتههای باستانشناسان ثابت میکند که قدمت مدیریت مصنوعی آب رودخانهها به روزگار باستان بازمیگردد. سرچشمه هردو رودخانه، از منطقه کوهستانی آناتولی ترکیه آغاز میشود. رود فرات بعد از آنکه از ترکیه جریان مییابد، به سمت سوریه، یعنی جایی که پیش از ورود به عراق به دو شاخه اصلی میپیوندد، حرکت میکند. حدود 90درصد از جریان فرات، در داخل مرزهای ترکیه سرچشمه میگیرد. ترکیه، 51درصد از حجم آب سالانه را که درنهایت با دجله ترکیب میشود، فراهم میکند. شاخههای فرعی در داخل مرزهای عراق که بسیاری از آنها در مناطق کردنشین هستند، در 39درصد دیگر کل جریان نقش دارند؛ 10درصد باقیمانده نیز عمدتا از شاخههای فرعیای میآیند که منشأ آنها در ایران است.
سطوح جریان برای دجله و فرات، مانند بسیاری از رودخانهها در مناطق خشک، تا حد زیادی از فصلبهفصل و سالتاسال متفاوت است. با توجه به ماهیت نامنظم آنها، نرخ دقیق جریان این رودها، گاهی مورد بحث است. در هر حال، متوسط طولانی مدت جریان فرات حدود 32میلیارد مترمکعب در سال و میانگین جریان دجله نیز حدود 52میلیارد مترمکعب در سال است.
با توجه به نوسانات گسترده جریان، استفاده از این رودخانهها برای آبیاری بدون مدیریت مصنوعی میتواند دشوار باشد. این مسأله خصوصا در مورد دجله صادق است. خشکسالیهای اخیر، مدیریت ضعیف آب و افزایش جمعیت در این منطقه، استرس و فشار قابل توجهی را بر منابع آبی حوضه وارد آورده است. مطالعات ناسا کاهش نگرانکنندهای را در سطوح آب این حوضه آبی میان سالهای 2003 و 2009 نشان میدهد. با توجه به افزایش تنش آب در این منطقه، تلاش برای استفاده بیشتر از منابع موجود، خصوصا در مناطق بالادست ترکیه به احتمال زیاد به اعتراض کشورهای پاییندست مثل سوریه و عراق و همچنین جمعیت کرد در ترکیه و مرزهای این کشور منجر شده است. بنابراین در دسترس بودن آب، یک محدودیت جغرافیایی در منطقه بیثبات است و به تلاش آنکارا برای نشان دادن خود بهعنوان یک قدرت منطقهای منجر خواهد شد.
پروژه GAP
ساختوساز سد «کبان» در آناتولی در سال 1966 آغاز شد و در سال 1974 به پایان رسید. این پروژه، نشانه آغاز یک دوره پرکار سدسازی بود که به جزء اصلی مهندسی ترکیه مبدل شد و درنهایت به اوج خود که به نام پروژه بزرگ جنوبشرقی آناتولی شناخته میشود، رسید و در زبان ترکی مخفف آن به GAP تعبیر میشود. این پروژه، نمود فیزیکی پژوهش و برنامهریزی در دهه 1980 بر روی پتانسیل تولید برق از آب بود. در اصل، این پروژه شامل 31طرح برای آبیاری و سیستمهای تولید برق ازجمله 22سد و 19نیروگاه آبی تولید برقی بر روی دجله و فرات بود. پروژه GAP درنهایت آبیاری تقریبا 2میلیون هکتار را فراهم کرد. منطقهای به وسعت اسراییل و این کار به منظور افزایش بازده اقتصادی در بخش ضعیف ترکیه انجام شد.
تا به امروز، ترکیه بیشتر بودجه برای این پروژه را فراهم کرده است، یعنی چیزی حدود 24میلیارد دلار از 32میلیارد دلار. درهرحال، آنکارا اخیرا لغو معاملات آبیاری خارجی مرتبط با پروژه را اعلام کرده است. پروژه GAP تاخیرات زیادی را در ساختوساز و سرمایهگذاری به خود دیده، خصوصا اینکه سرمایهگذاران از این باب نگران هستند که ترکیه به اندازه کافی به پیامدهای منطقهای این اقدامات توجه کافی ندارد.
ترکیه یک مزیت طبیعی جغرافیایی دارد، آن هم به این دلیل که سرچشمه دجله و فرات در این کشور قرار دارد و پروژههای مدیریت آب، این کشور را قادر میسازد که از آنها بهعنوان اهرمی برای تفوق خود در منطقه استفاده کند. یکی از الزامات ژئوپولتیکی ترکیه این است که امنیت جنوبشرقی آناتولی، یک منطقه فقیر، دروننگر و محدود را ایمن بسازد که بتواند به لحاظ جغرافیایی و توسعه فرهنگی به خود متکی بشود. کنترل این منطقه دشوار است اما میتواند سپر بزرگی در مقابل حملات از قاره آسیا باشد. مدیریت جمعیت این منطقه، خصوصا مناطق کردنشین، یکی از چالشهای دایمی ترکیه بوده است.
کردها
یکی از مهمترین اهداف پروژه GAP افزایش فعالیتهای اقتصادی و پیشرفتهای اجتماعی در جنوب شرقی آناتولی است، جایی که اکثر جمعیت را کردها تشکیل میدهند. بر روی کاغذ، این برنامه تا حد زیادی با افزایش فرصتهای شغلی و تأمین بودجه خدمات بهداشتی، تحصیلی و برنامههای زیرساختی، به منطقه سود زیادی خواهد رساند. بااینحال، گروههای زیست محیطی داخلی و بینالمللی و میراث فرهنگی، بهشدت با برخی از عناصر این پروژه، خصوصا سد «ایلیسو» مخالفند، چراکه پتانسیل وقوع سیل و احتمال خراب شدن مکانهای مهم تاریخی و باستانی و احتمالا جابهجایی جمعیت ساکنان بدون پرداخت غرامت مناسب بالا میرود. مخالفان این پروژه همچنین در مورد انگیزه ترکیه تردید میکنند و معتقدند که پروژه GAP میتواند باعث از بین بردن رفتن هویت کردها شود.
در حالی که افزایش آبیاری سطح زیرکشت ناشی از این پروژه، به تولید پنبه ترکیه کمک کرده و این مقدار به بالاترین سطح خود از اواسط دهه 2000 میلادی رسیده است، همچنین موجب افزایش شوری خاک منطقه شده است که این موضوع میتواند در بلندمدت این پروژه را تحت فشار قرار دهد. به علاوه، بسیاری از منافع اقتصادی پروژه GAP در خارج از این منطقه احساس شده، چراکه پروژههای تولید آبی برق در آنجا تکمیل شده است (نرخ تکمیل 85درصدی برای پروژههای تولید آبی برق، بسیار فراتر از نرخ تکمیل 24درصدی پروژههای آبیاری است).
بااینحال، روشن است که پیشنهاد طراحی برخی از سدها در مرز با عراق و ایران، به معنای مشکلترشدن حرکات مرزی شبهنظامیان کرد است. علاوه بر این، خشم کردهای محلی نسبت به دولت ترکیه به دلیل محرومیت آنها از این پروژه و همچنین نگرانیهای زیستمحیطی ادامه دارد.
استراتژی ترکیه شامل کردهای سرکشی میشود که تمایل به گسترش به خارج مرزهای این کشور دارند. مناطق کردنشینی که با ترکیه، سوریه، عراق و ایران همپوشانی دارند، زمین جنگی میان آنکارا و تهران برای تاثیرگذاری خواهد بود که در سالهای آینده رخ میدهد. برنامههای مدیریت آب ترکیه، تحتتأثیر ملاحظات سیاسی، استرسهایی به روابط این کشور با عراق وارد خواهد کرد.
به لحاظ تاریخی، فقدان یک قرارداد رسمی میان عراق، سوریه و ترکیه، سطحی از بیاعتمادی را به مسأله دسترسی به آب در آینده این حوضه اضافه کرده است. آخرین معاهده مرتبط با مسأله آب میان ترکیه و عراق، مربوط به سال 1946 میشود پیش از آنکه اکثر سدها ساخته شده باشد و در آن معاهده، آنکارا ملزم شده بود که پیش از تغییر جریان فرات با بغداد رایزنی کند. در دهه 1980، ترکیه و سوریه بهطور غیررسمی توافق کردند که ترکیه، حداقل 15.8میلیارد مترمکعب از آب فرات را در سال در اختیار سوریه قرار دهد و سوریه نیز در عوض، به کنترل شورشیان کرد، کمک کند. در سال 1990، سوریه و عراق توافق کردند که عراق، تقریبا 60درصد از 15.8میلیارد مترمکعب از آب دریافتی سوریه از ترکیه در سال را دریافت کند.
در سال 1990، در هر حال، جریان فرات به منظور پرکردن مخزن سد آتاتورک، تا 75درصد کاهش یافت. این کاهش جریان آب، باعث ترس شدید کشورهای پاییندست شد و آنها را مردد ساخت که کنترل کامل جریان فرات را به ترکیه واگذارند. از سال 1990، 15.8میلیارد مترمکعب مورد نیاز در سال، تا حد زیادی برآورده شده است، گرچه عراق در سال 2009 شکایت کرد که ترکیه سطح جریان را تا 9.5میلیارد مترمکعب در سال کاهش داده است. عراق همچنین ادعا کرد که 15.8میلیارد مترمکعب در سال برای حفظ سطوح آبیاری، کافی نیست، هرچند برخی مطالعات نشان میدهد که این میزان برای نیاز کشاورزی عراق کافی است، بهخصوص اگر آب دجله نیز مورد استفاده قرار گیرد.
دستکاری ترکیه در منابع آبی عراق برای منافع سیاسی، بهطور گستردهتری در منطقه اثرگذار خواهد بود. احتمالا تنشها میان بغداد و آنکارا در طولانیمدت، افزایش خواهد داشت و با افزایش جمعیت عراق و کاهش قدرت بخش کشاورزی این کشور، فشار روی دولت عراق بهوجود خواهد آمد. نیاز روبهرشد ترکیه برای تولید انرژی که احتمالا در بخش خودمختار کردستان عراق، راضیکننده خواهد بود، بغداد را قادر به معامله با آنکارا بر سر حقوق آب میکند. حفظ صادرات نفت برای توانایی بغداد جهت متحد نگه داشتن عراق و همچنین مذاکرات موثر با همسایگانش، ضروری خواهد بود. بعید است که دسترسی به آب، توانایی عراق برای تولید و صادرات نفت را تحت فشار قرار دهد، چراکه دستاندرکاران درحال جستوجو برای گزینههای آب سحطی و شور برای استخراج هستند، حتی اگر عراق با چالشهای قابلتوجهی در سالهای پیشرو مواجه شود، درآمدهای نفتی قابلتوجهی را برای دولت مرکزی در بغداد خواهد داشت که احتمالا مانع از این میشود که کشور از خطوط فرقهای بهطور کامل متلاشی شود. در کوتاهمدت، گرچه ترکیه مجبور به مقابله با مسائلی است که داعش در مرزهای این کشور ایجاد کرده و این کشور همچنین تلاش میکند که خود را بهعنوان قدرت منطقهای ثابت کند اما احتمالا مسأله آب، لزوما نگرانی اصلی آنکارا نخواهد بود. بااینحال، پروژه GAP، احتمالا یکی از ابزارهایی خواهد بود که ترکیه از طریق آن، قدرت منطقهای خود را نشان میدهد، تا جمعیت کردها را کنترل کند و آینده سوریه را شکل دهد.