فاطمه رضازاده| هیو، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ساوجبلاغ در استان تهران ایران است. نزدیکترین شهر به آن از استان قزوین شهر آبیک و از استان تهران شهرهای هشتگرد و نظرآباد است و در جنوب شهرک طالقان واقع شدهاست.
هیو که قدمت ۲هزارساله دارد در مجاورت کوههای البرز قرار دارد و به علت نزدیکی به مراکز رفتوآمد بیش از روستای شلمزار رشد کردهاست و دارای مناظر زیبا در دامنه کوههای البرز است. در گذشته نهچندان دور در این روستا اکثریت مردم به کار معدن مشغول بودند، خاصه محصولات معدنی آن زغالسنگ است. با تأسیس و راهاندازی کارخانههای سیمان آبیک، فخر ایران و... در چهار دهه پیش در اطراف هیو بیشتر اهالی یا شاغل در این کارخانجات شدند یا به اصناف وابسته به آن روی آوردند. هیو بسیار خوش آبوهوا بوده و در تابستان هم نیازی به کولر احساس نمیشود، حتی در شبها باید در مقابل سرما خود را پوشاند. در ارتفاعات شمالی هیو منطقهای به نام سیراب وجود دارد که با جای دادن یک امامزاده در خود و دارا بودن درختان گردو و چشمههای خاص به یک منطقه تفریحی و زیارتی برای مردم منطقه تبدیل شدهاست. همچنین در ارتفاعات این روستا شرایط مناسبی برای زنبورداری فراهم است.
هیو در گذشتهای نه چندان دور دارای مناطقی جنگلی به همراه یک رودخانه بوده که اکنون تنها رودخانه آن بهجا مانده است. همچنین گرگ که یکی از حیوانات این منطقه بود اکنون در این محل در معرض نابودی است که مورد حمایت سازمان حمایت از محیطزیست قرار گرفتهاست. گفته میشود در گذشته خانی به نام جمشیدخان بر هیو و اطراف آن حکم میرانده است که قلعهای نیز از وی بر جا مانده است. در اطراف این منطقه حفاریهای غیرقانونی نیز به منظور یافتن آثار باستانی انجام شده است که گفته میشود در یکی از این حفاریها که به بهانه یافتن معدن انجام میشده یک سماور طلا و... یافته شده است. در میان خانههای هیو باغچههای بزرگ و درختان میوه قرار گرفته که متاسفانه با افزایش جمعیت و نیاز به مسکن بیشتر این باغچهها خشکانده شده و به خانههای مسکونی تبدیل میشوند و در نتیجه طراوت و سرسبزی گذشته آرامآرام از این روستا رخت برمیبندد. هیو در گذشته به دست ارباب اداره میشد و مردم، رعیت او محسوب میشدند که تا سالهای اخیر نیز بسیاری از زمینهای این دهستان به پسر ارباب متعلق بود که مردم با پرداخت بهای زمین و خانه محل سکونت خود به وی مالک آنها میشوند.
پیشینه تاریخی
روستای هیو ازجمله مناطق قدیمی و باستانی شهرستان ساوجبلاغ است که براساس یافتههای باستانشناختی منطقه ازجمله گورستانها و نمونه سفالهای یافتشده قدمت آن را به دوره تاریخی اثر آهن 3 با پیشینهای بالای ۲هزارسال میرساند. از نامهای قدیمی و باستانی قابلاستناد این منطقه میتوان به هوریاوین (سرزمین مردمان آریایی، «آریاوین») و هیوین نام برد که امروزه با گذر زمان، با نام هیو شناخته میشود. اطلاق وجه تسمیه روستا با لفظ «هوریا (انسان پاک و هوری نشان) به جای لفظ «آریا» توسط مردمان این خطه نشان از اصالت ریشهدار آریایی مردمان باستان هیو دارد.
از جمله آثار باستانی هیو، قلعه گبران است که در قسمت غربی روستا (شمال مخابرات) واقع شدهاست. پیشینه ساخت اولیه این قلعه که امروزه درصد بالایی از آن تخریب شده است، مشخص نیست ولی میتوان گفت در دوران سلجوقیان این قلعه از قلایع در دست تصرف اسماعیلیان وابسته به حسن صباح بوده که احتمالا با قلعههای اطراف بهخصوص ارزنگقلعه فشند و بزقلعه (شاه طهماسب) که مشرف به دشت جارو در منطقه اشتهارد است رابطه داشته است. ساخت معماری بیرونی آن از سنگ و ملات بوده و دیوار اتاقها از خشت و آجر ساخته شده است. دو حفره در داخل تپه اصلی کنده شده و مربوط به بنای اصلی است که احتمالا آبانبار یا راه مخفی بوده است. این قلعه از قسمت شرقی و جنوبی با دیوارهای سنگی و از قسمت غرب به پرتگاه و از سمت شمال به دروازه ورودی منتهی میشود. سفالینههایی با لعاب فیروزهای، لاجوردی و قهوهای و بدون لعاب، نخودی و... که ادوار تاریخی از دوران تاریخی و بعد اسلام را شامل میشود میتوان بهصورت پراکنده در اطراف تپه مشاهده کرد. رستان ساوجبلاغ در قسمت شرقی ساوجبلاغ و در ۳۰کیلومتری مرکز استان واقع شده است. هیو که قدمت ۲هزارساله دارد در مجاورت مناظر زیبای کوههای البرز قرار دارد و بسیار خوش آبوهواست. در ارتفاعات شمالی هیو منطقهای به نام سیراب وجود دارد که با جای دادن یک امامزاده در خود و دارا بودن درختان گردو و چشمههای خاص به یک منطقه تفریحی و زیارتی برای مردم منطقه تبدیل شده است. همچنین در ارتفاعات این روستا شرایط مناسبی برای زنبورداری فراهم است. غار «هیو» در بخش شمال غربی هیو و در دره تفریحی واسوار واقع شده است.
این غار در لایههایی از سنگهای آهکی با سن تقریبا 265میلیون سال موسوم به آهکهای روته واقع شده است. البته این بهمعنای سن تشکیل غار نبوده و شواهد، حاکی از جوان بودن فوقالعاده خود غار است. دهانه غار با قطر حدود 60سانتیمتر و شیب زیاد متاسفانه و شاید به نوعی خوشبختانه، ورود به آن را مشکل کرده است. بدنه اصلی غار شامل گالری بزرگی است که ارتفاع آن در قسمتهایی به بیش از 23متر میرسد. در این بخش استالاکتیتها و استالاگمیتهای وجود دارد که بخش اعظمی از آنها متاسفانه به دلیل ناآگاهی از ارزش علمی و زیباییشناختی، تخریب شده است. عدم وجود ستونهای کامل (استالاکتیتها و استالاگمیتهای به هم وصل شده) نشان از جوان بودن یا وجود گالریهای عمقیتر دارد.
اصولا تشکیل غارها مراحلی دارد که نخستین مرحله آن وجود سنگ اولیهای با توان غارزایی است که مطلوبترین آنها سنگ آهک است. در درجه بعد این سنگها باید از درز و شکاف مطلوب جهت هدایت آب برخوردار باشند. مهمترین عامل در تشکیل غارهایی از این نوع، وجود آبهایی با توان انحلال بالاست. در نهایت، کل این فرآیند در زمانی طولانی که در مواردی تا دهها میلیون سال به طول میانجامد، حفرات زیرزمینی موسوم به غار را ایجاد میکند.
هیویها
به ترکی ساوجبلاغی سخن میگویند
اهالی هیو به گویش «ترکی ساوجبلاغی» سخن میگویند. جهت آشنایی با زبان و فرهنگ هیویها نگاه کنید به کتاب «کندن سسی»: مجموعه اشعار ترکی فرامرز قدسی (فراق). هیو منطقهای کوهپایهای و بسیار خوش آبوهوا است. در ارتفاعات شمالی هیو منطقهای به نام «سیراب» وجود دارد که با جای دادن امامزاده موسی در خود و دارا بودن درختان گردو و چشمههای خاص به یک منطقه تفریحی و زیارتی برای مردم منطقه تبدیل شده است. این شهرک براساس سرشماری سال 1385جمعیت آن 8061 نفر و 2247 خانوار بوده است.
هیو در گذشته به دست کدخدا اداره میشد و مردم، رعیت او محسوب میشدند. تا سالهای اخیر نیز بسیاری از زمینهای این دهستان به پسر ارباب تعلق داشت که مردم با پرداخت بهای زمین و خانه محل سکونت خود به وی مالک آنها میشوند. علامه علیاکبر دهخدا ذیل عنوان «هیو» در لغت نامه خود نوشته است: «هیو روستایی جزء دهستان پشند بخش کرج شهرستان تهران. دارای 2429تن سکنه است. آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات، بنشن، صیفی، باغات انگور، میوهجات، عسل، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گلهداری است و برخی در معدن زغالسنگ کار میکنند. دبستان دارد. مزرعهسرای حشمتآباد واقع در کنار راه شوسه جزء این ده است. راه مالرو دارد و از قهوهخانه شاهدوست که سر راه شوسه واقع است ماشین میرود.»
منابع: فرامرز قدسی، کندن سسی، ص 28؛ ذکرالله زنجانی، شناسنامه تاریخی ساوجبلاغ، ص85 و 132؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه؛ ذیل عنوان «هیو».