وقف از نهادهاي مهم اجتماعي است که هم در اسلام بر آن تأکيد فراوان شده و هم در اديان غير از اسلام و جوامع غيرمسلمان مورد توجه قرار گرفته است. در غرب معاصر نيز وقف از جايگاه برجستهاي برخوردار است، بهطوريکه شمار سازمانها و بنيادهاي وقفي و خيريه، تنها در آمريکا از مرز ميليون گذشته است. اکنون بايد ديد آيا ميان نظام وقف در غرب و اسلام تفاوتي هست؟ و آيا وقف اسلامي ميتواند از وقف غربي استفاده کند؟ پاسخ به اين دو پرسش و پرسشهاي ديگر، در پژوهش حاضر بررسي ميشود. محمد عبدالحلیم عمر که خود صاحب تحصيلات آکادميک در اين رشته و داراي تجربه عملي در مديريت اقتصادي است، نخست تاريخچهاي مختصر از پيدايش وقف در اسلام و غرب را بيان ميکند. سپس مقايسهاي مفصل ميان اهداف و زمينههاي مصرف وقف در اسلام و غرب انجام ميدهد. در فصل دوم ابعاد سازماني و مالي وقف در اسلام و نظامهاي غربي مشابه را بررسي ميکند و در نهايت با ذکر واقعيت کنوني وقف در جهان اسلام و غرب، به آسيبشناسي آن پرداخته، با بيان نقاط ضعف نهاد وقف در جهان اسلام، راهکارهايي را براي فعالشدن و رفع نقايص آن پيشنهاد ميدهد.
مقدمهای برای کمک به دیگران
احسان/نيکوکاري که مبتني بر کمک به ديگران است، از برترين فضایل و صفات نيکوي انساني است که دين نيز بدان دستور داده است إنَّ اللهَ يأمرُ بالعدلِ و الإحسانِ. همچنين مصلحان در هر جا و هر زمان منادي آن بودهاند و خيران نيز در طول تاريخ در انجام آن کوشا بودند.
در اين ميان، اسلام در ساماندهي به نيکوکاري پيشتاز بود. اين ساماندهي سبب شد پديده نيکوکاري به صورت ساختاري کامل و منحصربهفرد درآيد و حالتي بينابين فردي و سازماني، تکليف و کار داوطلبانه بيابد و به شيوهها و سازوکارهاي متنوعي مانند زکات، وقف و کمکهاي داوطلبانه ديگر تحقق يابد.
تاريخ و وضعيت کنوني شاهد نقش مهم اين سازوکارها در جلوگيري از فقر و نيز رواج روحيه همبستگي اجتماعي و تقويت رفاه جامعه بوده، اما اکنون نياز به آن است که اين سازوکارها در جهان اسلام، آن هم در زير سايه سنگين جهانيشدن، کارآمدتر شود. جهانيشدن تبعاتي همچون کاهش نقش دولت و گسترش نظام سرمايهداري بازار آزاد را به دنبال داشته است. نظامي که شکست خود در تحقق عدالت اجتماعي را ثابت کرده است. اين امر سبب شده سازمانهاي غيردولتي براي اجراي اقدامات حمايتي خود در جامعه فشاري سنگين را متحمل شوند.
اقدامات حمايتي اين سازمانها بر پايه نوعي از سازوکارهاي نيکوکاري است که حالتي مستمر دارند. از مهمترين اين سازوکارها نظام وقف است. وقف بر پايه کمک داوطلبانه مالي است که به شکل سرمايهگذاري ثابت صورت ميگيرد. اين کار، منافع و درآمدهايي را توليد ميکند و اين درآمدها در اعمال خير صرف ميشود.
وقف اسلامي مبتنی بر کلام خدا
وقف در اسلام از صدر اسلام در دو عرصه متن و عمل شکل گرفت. مشروعيت اين عمل متکي بر سخن خداوند متعال است که ميفرمايد: «لَن تنالوا البرَّ حتّي تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ»؛ هرگز به نيکي نخواهيد رسيد مگر آنکه از آنچه دوست ميداريد، انفاق کنيد و سخن رسول اکرم (صلي الله عليه و آله): «إذا مات ابنُ آدمَ انقطعَ عملُه إلّا من ثلاثٍ: صدقه جاريه أو علمٍ يُنتفع به أو ولدٍ صالحٍ يدعو له»؛ چون آدميزاد بميرد، عملش منقطع ميشود مگر از سه (نظر): صدقهاي مورد استفاده يا دانشي سودمند يا فرزندي صالح که برايش دعا/ عمل خير کند.
در سطح عملي و اجرايي هم رسولاکرم (صلياللهعليهوآله) نخستين کسي بود که هفت حائط (کنايه از باغ) را وقف کرد. اين هفت باغ از شخصي يهودي به نام مخيرق به پيامبر (صلياللهعليهوآله) رسيد؛ چراکه وي وصيت کرده بود: اگر در جنگ علیه مشرکان کشته شدم، آنها از آن محمد(ص) باشد و آنگونه که رضاي حق تعالي است مصرف کند. مخيرق در جنگ احد کشته شد و آن باغهاي هفتگانه به پيامبر (صليالله عليه و آله) رسيد؛ ايشان هم آنها را صدقه داد؛ يعني وقف کرد.
صحابه نيز ازجمله طلحه، عمر و عثمان و بسياري ديگر اهل وقف بودند تا آنجا که گفته ميشود: هيچکس از اصحاب توانگر رسولخدا نبود مگر آنکه وقفي انجام داد.
و نهاد وقف در طول تاريخ اسلام ادامه يافت.
- انگيزه اصلي از وقفکردن همان تقرب به خداوند متعال و کسب ثواب است و مشخص است که خداوند تنها عملي را قبول ميکند که خالصانه بوده، بهخاطر منفعتي مادي يا کسب اعتبار يا به دست آوردن مقام يا شهرت در ميان مردم يا زيادکردن پيروان و مريدان نبوده باشد.
نظامهاي اوقاف غربي مشابه
1- تراست (Trust): ظهور تراست از سدههاي ميانه در انگلستان آغاز شد. سبب اصلياش هم آن بود که حکمرانان بر انتقال املاک فئودالها به وارثانش مالياتهاي هنگفتي ميبستند. بهخاطر جبران اين مالياتها از سده دوازدهم ميلادي چنان شد که مالکان نزديکترين دوستانشان را که قابل اعتماد بود، انتخاب ميکردند و به او حقوق مالک قانوني را درخصوص اموالشان ميدادند، در مقابل آنکه او تعهد بدهد مطابق با شروط عقدي که «عقد منافع» نام نهاده شد، منافع اين اموال را به وارثان مالک بدهد.
در دوران هانري هشتم که خود نيز جزو مالکان بود، در سال 1536 م قانون منافع تصوب شد. اين قانون راه فرار مالکان از مالياتها را بست. در نتيجه ناگزير به عقد تراست پناه بردند. مطابق اين عقد، فرد امين، مالک قانوني مال ميشد و براي تأکيد بر حسن نيت، تراست خيريه به وجود آمد که غير ورثه بهويژه تنگدستان و نيازمندان را هم در بهرهبري از مال تراست شريک ميکرد.
2- ديگر سازمانهاي خيريه مانند Foundation and Endowment، بنا به علل ديني از قديم وجود داشتهاند، اما نه به شکل کنوني. شکل کنوني اين سازمانها البته به صورتي سادهتر، به سال 1601م و کشور انگلستان برميگردد، اما ظهور اصلي آنها مربوط به سال 1880 م و ايالات متحده آمريکاست که پيشگام اين موضوع در جهان غرب است؛ چراکه آغاز کار سازمانهاي خيريه مبتني بر وقف با مؤسسه خيريه بنيامين فرانکلين در سال 1791م آغاز شد و ادامه آن را در موسسات ذيل ميبينيم: جيمز اسميت سال 1846م، جود بيبودي سال 1867م، سپس موسسات کارنگي سال 1896م، راکفلر سال 1902، ليکوک سال 1930، فورد سال 1936م، جانسون سال 1936م، مؤسسه وقف ليلي سال 1937م، مارک آرتور سال 1970م و ولبرايت سال 1946م. اين روند يعني تأسيس سازمانهاي خيريه همچنان ادامه يافت که اينک عدد آنها به ميليونها سازمان ميرسد. در رأس اين سازمانها، مؤسسه بيل گيتس است که در سال 2000م تشکيل شد و بزرگترين مؤسسه خيريه در جهان بهشمار ميرود؛ چراکه جمع اموال موقوفه آن در امور خيريه تا سال 2006م به حدود 29ميليارد دلار ميرسد.
ویژگیهای نیکوکاری عام
- تمام اين توضيحات پيرامون اقدام خير و نيکوکاري -به شکل عام- دور ميزند.
- اصطلاح Endowment و معناي لغوي آن (وقف) مفهومي همسان با مفهوم وقف اسلامي دارد.
- اما ديگر اصطلاح Trust اگرچه بر رابطه حقوقي ميان صاحب مال و شخص امين تکيه دارد، اما معاني ديگري نيز دارد که از مفهوم «نيکوکاري» دور است، ازجمله گونهاي انحصار بهشمار ميرود و نيز به صندوقهاي سرمايهگذاري اطلاق ميشود. آن معنايي که با اقدام خير مرتبط است، همان «تراست خيريه Charity Trust» است که معنايي نزديک به وقف دارد، با اين تفاوت که در وقف، ناظر مالک مال وقفشده نميشود.
بيشترين استعمال «تراست» در غرب مربوط به فرآيند مديريت داراييها به واسطه فردي امين به سود ورثه است. از اينرو شبيه وقف ذري (وقف بر دودمان) در فقه اسلامي است.
- اما اصطلاح Foundation بيانگر شکل سازمانيافته موسسات خيريه بهطور عام است؛ خواه شکل وقف گرفته باشند يا به صورت جمعيت خيريه باشند يا ... با در نظر گرفتن اين نکته معمولا موسسه (در امور خيريه) به سازماني گفته ميشود که کمکهايي را به ديگر جمعيتها و سازمانها ارایه ميکند.
- با توجه به بار معنايي نزديک به اين اصطلاحات، همگي با هم بهکار ميروند تا معاني مختلفشان همپوشاني داشته باشند. اين معاني عبارت است از وقف: مال اهدايي، تراست: وجود فردي امين که موقوفه را اداره ميکند و مؤسسه: نهاد سازماني وقف. از اينرو تعابير ذيل را در اين موضوع ميبينيم:
Endowment Foundation يعني بنياد اوقاف، مثل سازمان اوقاف آمريکا
American Endowment Foundation .
Trust Foundation يعني بنياد تراست، مانند مؤسسه تراست جهاني
WorldTrust Foundation و مؤسسه Children’s Trust Foundation .
Endowment Trust تراست وقفي.
بههرحال، سه اصطلاح فوق شباهتهايي با وقف اسلامي دارند؛ از آن حيث که همگي بر پايه يک مال دایم فعال مبتني هستند که درآمدش صرف اعمال خيريه ميشود، اما در برخي ابعاد هم تفاوتهايي با وقف اسلامي دارند که تفصيل آن در بند ذيل خواهد بود.
مقايسهاي ميان شکلگيري وقف اسلامي و نظامهاي غربي مشابه:
نيکوکاري به شکل عام از قديم بهصورت فردي يا در قالب جمعيتهاي غيرسازماني وجود داشته است. کمک به تهيدستان و نيازمندان غريبه يا خويشان و همسايگان تنگدست يا اقدام خير براي ساختن و تعمير مساجد از اين جمله است. ذيلا شکلگيري نظامهاي وقفي اسلام و غرب را بيان ميکنيم:
تعريف وقف اسلامي و نظامهاي غربي مشابه
بيان اصطلاحات و مفاهيم:
الف. وقف اسلامي: وقف در لغت به معناي نگهداشتن است و در اصطلاح فقهي «محبوس کردن اصل/عين [مال] و رهاکردن ثمره آن» است. به عبارت ديگر، وقف بر پايه انفاق مال قابل بقا و استمرار و استفاده متناوب از منافع و عواید آن در امور خير است.
ب. اصطلاحات غربي مشابه وقف اسلامي:
1- اصطلاح Endowment که معناي لغوي آن وقف، هبه و بخشش است و اصطلاحا يعني کمک خيرخواهانه فرد يا نهاد در قالب پول يا دارايي يا هرگونه منبع درآمد دایمي به بنيادي خيريه يا دانشکده يا بيمارستان يا هر نهاد ديگر.
در تعريفي ديگر چنين آمده است: «سرمايهگذاري دایمي و مصرفکردن سود ناشي از آن براي اقدامات خير.»
2- اصطلاح Trust که معناي لغوي آن وقف، اعتماد، صندوق سرمايهگذاري، مال امانت و اتحاد دو شرکت داراي فعاليت يکسان براي در دست گرفتن بازار است.
اما مفهوم اين واژه در ارتباط با وقف عبارت است از: انتقال مال منقول يا غيرمنقول که مالک آن، تسلط قانوني بر آن را به انساني امين منتقل ميکند و آن فرد امين متصدي مديريت و سوددهي آن مال ميشود تا به دست استفادهکنندگان از آن مال - که مالک مشخص کرده است- برسد.
در تعريف ديگر نيز چنين آمده است: ترتيبات قانوني که به موجب آن اموال يا داراييها از مالک به شخصي ديگر (امين) منتقل ميشود تا وي در جهت منافع يک يا چند نفر به اداره آن بپردازد.
تراست به اعتبار استفادهکنندگان از آن به اقسام زير تقسيم ميشود:
تراست خاص که به خاطر منفعت شخص يا شماري معين از افراد مرتبط با مالک حقيقي (مانند ورثه او) تشکيل ميشود. بدينترتيب مانند وقف اهلي (وقف بر خانواده) ميشود.
تراست خيريه Charity Trus: يا تراست عام که هدف آن تحقق منفعتي عام مانند گسترش آموزش يا مبارزه با فقر براي جامعه يا شمار زيادي از اشخاص است.
از اينرو در تعريف «تراست خيريه» آمده است: ترتيبات قانوني که به موجب آن اموال يا داراييها از مالکش -در قالب قرارداد- به شخصي ديگر (امين) منتقل ميشود تا در جهت منافع گروهي معين يا عموم مردم بهکار گرفته شود طبق اين تعريف، چيزي شبيه وقف عام ميشود.
3- اصطلاح Foundation که در لغت به معناي مؤسسه، بنياد و نهاد است و در استعمال عام آن رژيمي سازماني است که اقداماتي تجاري يا دولتي يا آموزشي يا خيريه انجام ميدهد، اما معناي خاص آن عنوان مؤسسه خيريهاي است که تعريف مختصر آن ذيلا ذکر ميشود:
نهادي سازماني مبتني بر وقف براي حمايت از موسسات خيريه.
و در تعريفي ديگر: صندوقي دایم براي جمعآوري پرداختهاي داوطلبانه جهت اقدامات خير و فعاليتهاي ديني، آموزشي، پژوهشي و... يا بنيادي که به دانشکدهها، مدارس، بيمارستانها و سازمانهاي خيريه کمکهاي مالي ميکند .
علل ظهور مشارکتهای اجتماعی
الف. پيامد انقلاب صنعتي، انباشت عظيمي از ثروت در دستان تعدادي نسبتا محدود از بازرگانان بود. اين ثروتها از دسترنج کارگران گردآمده بود. از اينرو کمکم اعتراضهاي مردمي را برانگيخت. همين امر منجر به آن شد که کمکم سروکله موسسات خيريه آشکار شود.
سپس بعد از جنگ جهاني اول و برپايي انقلاب کمونيستي در روسيه که با تحريک کارگران، براي تاجران و اصحاب صنايع و سياست دردسرساز شد، آنان را وادار کرد دهها ميليون از سرمايهشان را در امور خيريه هزينه کنند و براي خدمترساني به طبقات فقير و بهحاشيهرانده جامعه، موسسات و بنيادهاي خيريه تأسيس کنند.
ب. مالياتهاي سنگيني که بر موسسات تجاري وضع ميشد و در مقابل بخشودگي مالياتي موسسات خيريه، بازرگانان را تشويق کرد هر چه بيشتر موسسات خيريه تشکيل دهند.
ج. بروز نقش بينالمللي آمريکا پس از جنگ جهاني دوم، آغاز جنگ سرد بين دو قطب سرمايهداري و کمونيسم و تلاش آمريکا و شوروي براي گسترش و بزرگکردن دايره نفوذشان باعث گسترش تلاشها و اقدامات خير و کمکرساني در سطح جهاني شد.
با همه اينها نميتوان اين نکته را انکار کرد که بسياري از عامه مردم غرب که کارهاي خيريه انجام ميدهند، انگيزهشان مفاهيم انساني و بشردوستانه است. اين چيزي است که آشکارا در دعوتهاي موسسات خيريه ميبينيم که از طريق اينترنت مردم را براي انجام اقدامات خير دعوت ميکنند.
اين آغاز و انگيزههاي شکلگيري وقف اسلامي و موسسات خيريه غربيه بود. از اين توضيحات مشخص شد که وقف اسلامي زودتر شکل گرفته است.
اکنون اين پرسش رخ مينمايد: با توجه به تفاوت انگيزهها و شکلگيري وقف اسلامي با موسسات خيريه غربي، آيا اهداف و زمينههاي مصرف اوقاف نيز ميان اين دو متفاوت است يا نه؟ سطور بعد در پاسخ به اين پرسش نوشته شده است.
مقايسه ميان اهداف و زمينههاي مصرف موقوفات در وقف اسلامي و نظامهاي غربي مشابه هدف اصلي از وقف در اسلام از تعريف آن مشخص ميشود: «بستن دست مالک مطلق التصرف در مال قابلانتفاعش به طوري که وي يا ديگران در عين باقي ماندن اصل مال نتوانند در آن تصرف کنند و سود آن براي تقرب به درگاه خداوند متعال در راه خير صرف شود».
«برّ» در مفهوم اسلامي، «اسمي است شامل همه طاعات و اعمال خير که سبب تقرب به خداوند متعال ميشود».
اما هدف اصلي از نظامهاي وقف غربي، اجمالا از صفت «خيريه» Charity که بدان متصفند معلوم ميشود، يعني آنکه هدف انجام کار خير است. تعريف مختصر «عمل خير» نيز چنين است: «اقدام براي کاهش رنج، بهبود وضعيت فقرا، حمايت از محيطزيست و ارایه خدمات اصلي اجتماعي».
منبع: وقف میراث جاودان