شماره ۹۷۲ | ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۹ مهر
صفحه را ببند
تبرئه مرد جوان از قتل پسر ماساژور

شهروند| مرد جوانی که با وجود دلایل و مدارک منکر قتل ماساژور جوان در خانه‌اش می‌شود، درنهایت با حکم دادگاه از اتهام قتل تبرئه شد. این مرد که به‌خاطر ردیابی تلفن همراهش در خانه مقتول دستگیر شده بود، هیچ گاه به این جنایت اعتراف نکرد و مدعی شد که هیچ اطلاعی از سرنوشت ماساژور جوان ندارد.
عصر 28 آبان ‌سال 92 بود که خبر یک جنایت در شرق تهران به مأموران پلیس گزارش شد. کارآگاهان جنایی بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند. بررسی‌های نخست نشان می‌داد که پسر 24 ساله‌ای به نام مهرداد در خانه مجردی‌اش به قتل رسیده است. بررسی‌های بعدی نیز نشان داد که این پسر با عرق‌گیر خودش خفه شده است. بنابراین تحقیقات در این رابطه آغاز شد و مأموران به دنبال سرنخی از ماجرای این جنایت گشتند. در همان ابتدا خواهر مقتول در تحقیقات به کارآگاهان گفت:  «چند ساعت پیش بود که برادرم با من تماس گرفت و گفت که میهمان دارد. خیلی هراسان بود و رفتارهایش طبیعی نبود. احساس کردم که از چیزی می‌ترسد یا نگران است. برای همین نگرانش شدم به خانه‌اش رفتم؛ وقتی رسیدم دیدم همه وسایل خانه بهم ریخته است. وارد اتاق‌ خواب برادرم شدم که جسد او را دیدم. هنوز هم شوکه‌ام و نمی‌دانم چه کسی دست به این جنایت زده است.»
با اظهارات این زن جوان، تلاش برای ردیابی عامل یا عاملان جنایت آغاز شد. مأموران در این‌باره چند مظنون را دستگیر کردند؛ اما به‌دلیل نداشتن مدرک کافی همه آنها آزاد شدند و ماجرای این جنایت همچنان معمایی ماند. تا این‌که یک ماه پس از جنایت بررسی  تماس‌های تلفنی قربانی نخستین سرنخ را به دست پلیس داد. آنها در بررسی این تماس‌ها رد یک مرد 30 ساله به نام بهروز را یافتند که مشخص شد او روز هشتم آبان‌ماه یعنی روز حادثه چندین‌بار با مقتول تماس گرفته و درست در ساعتی که این جنایت رخ داده است، تلفن وی در خانه مقتول آنتن‌دهی داشته و او در خانه مقتول بوده است. این سرنخ‌ها کافی بود تا  تحقیقات پلیس وارد مرحله تازه‌ای شود و آنها تحقیقات خود را برای دستگیری این مرد آغاز کنند. درنهایت بهروز در اربیل عراق ردیابی و بازداشت شد. این مرد که به آلمان معروف است، وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، منکر جنایت شد و گفت: «من در مترو با مقتول آشنا شدم و به هم شماره تلفن دادیم. ولی اصلا نمی‌دانم چه کسی او را کشته است. چون هیچ‌ وقت او را ندیدم.»با وجود انکار‌های این مرد، به دلیل مدارک موجود کیفرخواست پرونده وی صادر و برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این مرد یک بار در این شعبه محاکمه و به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. در آن جلسه مادر مقتول در حالی‌که اشک می‌ریخت، گفت: «نمی‌دانم این مرد با چه انگیزه‌ای پسرم را کشته است. می‌خواهم علت قتل را بدانم. من به هیچ قیمتی از خون پسرم گذشت نمی‌کنم و این مرد باید قصاص شود.»بنابراین پس از صدور حکم قصاص، رأی در دیوانعالی کشور نیز بررسی شد و اما به تأیید قضات دیوانعالی کشور نرسید. بنابراین پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز این مرد بار دیگر در مقابل قضات دادگاه قرار گرفت و جنایت را انکار کرد. او در این جلسه که به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد، به هیأت قضائی گفت: «من تازه از شهرستان به تهران آمده بودم. وقتی به تهران آمدم، کار جدیدم را آغاز کردم. قرار شد تا از مغازه‌های کفش‌فروشی سفارش بگیرم. در ایستگاه مترو 15 خرداد بود که با مهرداد آشنا شدم. او که پسر خوش‌تیپی بود کنارم ایستاد و سر صحبت را باز کرد و گفت ماساژور است و به تنهایی در یک خانه زندگی می‌کند. ما به هم شماره تلفن دادیم و قرار شد همدیگر را ببینیم؛ چراکه او وقتی فهمید من از ترکیه و عراق جنس می‌آورم، شماره‌اش را به من داد تا به مشتریانم بدهم. می‌گفت علاوه بر کار‌کردن در باشگاه بدنسازی، خصوصی هم به خانه افراد می‌رود و افراد کم‌توان جسمی یا سالخورده را ماساژ می‌دهد. اما چند دقیقه بعد بود که او با من تماس گرفت و مرا به خانه‌اش دعوت کرد. وقتی دیدم رفتارهای مرموزی دارد، به او مشکوک شدم و دیگر جواب تلفن‌هایش را ندادم. شنیده بودم در تهران زورگیری زیاد است به همین دلیل ترسیدم و به ملاقات او نرفتم. تا این‌که یک ماه بعد وقتی به اربیل عراق رفته بودم، بازداشت شدم. من بعد از آن روز هیچ وقت مقتول را ندیده بودم و در اداره آگاهی فهمیدم که او در خانه‌اش کشته شده است. باور کنید من بی‌گناهم و چندین ‌سال است به جرمی که مرتکب نشده‌ام در زندان به سر می‌برم. برای همین از شما می‌خواهم مرا آزاد کنید.»در پایان این جلسه پس از صحبت‌های متهم، هیأت قضائی وارد شور شدند و درنهایت این متهم را تبرئه کردند.


تعداد بازدید :  369