رضا نامجو| آواز ایرانی وامدار صدای اوست. وامدار او که حالا مدتی است میهمانی ناخوانده را پذیرفته و درکنارش روزگار میگذراند. رفته بود به آمریکا برای تکمیل سیکل درمانش. میهمان ناخوانده ماندنی شده بود و قصد رفتن نداشت. دوستان استاد آواز ایرانی اما ماندن این میهمان را صلاح نمیدانستند. آخر استاد میهماننواز اگر این ناخوانده میهمان را ازخانه وجودش بیرون نمیانداخت، تصورش هم برای آنها که صدای محمدرضا شجریان؛ خسرو آواز ایران برایشان یادآور خاطرههای بسیار و نغمهپرداز شعر حافظ و سعدی است، ممکن به نظر نمیرسد. درهمان روزهایی که شجریان ویدیوی تبریک سال نو را به رسم سالهای اخیر منتشر کرد و خبر از جا خشککردن میهمان در خانه تنش داد، داخل ایران یکی از افتخارآفرینان هنر مردم با بیماری دست به گریبان بود. زندهیاد کیارستمی آن روزها البته وضع خوبی داشت و کمتر کسی گمان میبرد دوماه بعد دیگر در این دنیای خاکی به عالیجناب تصویر و خاطره و سینما سلام کند. مرگ کیارستمی هنر دوستان ایران را غافلگیر کرد. بعد از آن نو به نو گلهای دیگری از باغ سرسبز هنر چیده شدند. داوود رشیدی خاطرهساز دهههای مختلف سینما و تلویزیون و فرهنگ شریف استاد تار ایرانی که بداههنوازیاش سرآمد بود، رفتند. عجب روزهای تلخی.
پیگیری مراحل درمان خسرو آواز ایران به یک خواست عمومی تبدیل شد و همایون شجریان فرزند خوشصدای آقای آواز مردم علاقهمند را از نگرانی درمیآورد. دوباره مدتی سکوت... حاشیه و خبرپراکنی تنگنظران و باز خبر خوشی... درست یک هفته پیش شادی علاقهمندان به صدای استاد صدچندان شد. شجریان آمد. بعد از بازگشت استاد به ایران اما نه عکسی از شرایط امروز او منتشر شد و نه با خبرگزاری گفتوگو کرد. او را بردند به خانه تا استراحت کند و مردم خروارخروار آرزو گذاشتند کنار دل هم، برای دوباره شنیدن آوازش.
روز گذشته اما پسر به جای پدرخوانده و لابهلای لحظاتی که با همراهی بیژن کامکار، ارژنگ کامکار، سهراب پورناظری و... حاضران در تالار وحدت را میهمان صدایش میکرد، صدای بغضآلودش را کنترل کرد و گفت: اینجا جای من نیست. امروز پدر باید برایتان آواز میخواند.
مراسم رونمایی از آلبوم «طریق عشق» صبح دوشنبه درحالی برگزار شد که خواننده آلبوم درسالن حضور نداشت. «طریق عشق» آلبومی است به آهنگسازی پرویز مشکاتیان، خوانندگی محمدرضا شجریان و همراهی گروه موسیقی «عارف» که بعد از سالها روز گذشته همراه با برگزاری آیین رونمایی به بازار آمد.
شاید حضور میهمانهایی که بر صندلیهای تالار وحدت نشسته بودند، آمده بودند برای دیدن آن استاد آوازخوان، اما خب بخت یاریشان نکرد.
پرویز پرستویی بازیگر پیشکسوت سینما، تئأتر و تلویزیون در ابتدای این مراسم رونمایی با قرائت متنی که فرازهایی از آن در فواصل مختلف برنامه ارایه میشد، از مقام هنری محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان تجلیل کرد: «فراز اول: من مجری نیستم و مجریگری نمیدانم... سخنران هم نیستم و از فنون سخنوری سررشته ندارم. بنابراین اگر میبینید درمقابلتان ایستادهام، نه برای سخنرانی آمدهام و نه سیمای مجریگری دارم. من شاید به نمایندگی از جامعه هنری، شاید بهعنوان عضوی از پیکر فرهنگ و هنر، شاید به افتخار دوستی، شاید به رسم صدایی از حنجره ایران و حتی شاید تنها و تنها به خاطر دل خودم، اینجا ایستادهام... من آمدهام تا از عشق بگویم و از «طریق عشق» که مسلک آفریننده اثر است... مسلک خسرو آواز این مرزوبوم... و حاصل راز و نیاز و سیر و سلوک او در اشعار مولانا و حافظ درکنار پرویز مشکاتیان و گروه فاخر عارف... من آمدهام بلکه بتوانم اندکی و تنها اندکی، در این خمره افیون را بگشایم و دعوت کنم عالم و آدم را به مستی از نوش شهد نوشینش...
فراز دوم: سخت میشود کارَت وقتی قرار باشد از شجریان بگویی، گفتنی نیست این روح نجیب... گفتنی نیست مَرد... مگر ادبیاتی وجود دارد که بتواند قدردانی از تو را به واژه بکشد؟ مگر میشود قدر دانست کسی را که نای و نوای موسیقی یک کشور، سنت یک کشور هویت فرهنگی یک کشور قائم به هنر بیبدیلش شد؟! مگر شدنی است، تعریف حنجره یک سرزمین با کلمات؟! البته که تنها راه سخن گفتن با تو، همانا «طریق عشق» است که خودت بر ما ارزانی داشتی... البته که خجسته است رونمایی از این اثر ماندگار... البته که قدر میشناسیم هبهات را... البته که تا عرش صعود میکنیم، بر بالهای این اثر. البته که سالاری صدا برازندهات است...»
دربخشهایی از فراز سوم و چهارم متن پرستویی آمده بود: قصه کیمیا و کیمیاگر را شنیدهاید؟ نقل بسیار سادهای است... کیمیاگر از فلز، هر فلزی، طلا میسازد یعنی او موادی را دراختیار دارد که همه دارند، ولی کاری را بلد است که هیچکس بلد نیست... میگویند این کار، بسیار سخت و ناشدنی است... میگویند کیمیا نایاب است و دستنیافتنی... میگویند کیمیاگر «مثل هیچکس» است. میگویند شاید قرنها بگذرد و کیمیاگری دیده نشود... سخت بود، سختتر هم شد... «صبح است ساقیا»، «همراه شو عزیز»، «بیداد»، «شیدایی»، «یوسف خوشنام» و سایر نغمههای مشکاتیان را بشنوید تا ببینید این کیمیاگر چه کرده است. ببینید این نابغه موسیقی سنتی، در این آلبومها، با کیمیایش از نوا، از دل سنتور، از درون، روح زلالش، از عمق وجودش چگونه بستری زرین برای جاریشدن صدای آسمانی شجریان خلق کرده و حالا... حالا به «طریق عشق» گوش بسپارید و تفاوت فلز و طلا را لمس کنید.
فراز چهارم: نگفتم سخت است... حرف میزنی تمام او را نگفتهای، تصاویر را تماشا میکنی و تمام او را ندیدهای. نواهای سحرآمیزی در فضا طنین میافکند و تمام او را نشنیدهایم... از آلبومی که منتشر نشده، پرفروش است و نایاب، رونمایی میشود و زینهار... که همه او را ندیدهایم... تلاش سودی ندارد... این جنگ، مغلوبه است... وارد کارزار نشو! او خود میداندار سختترین نبردهاست... از آنجا که تن به تن میجنگد، برای حفظ و بقای آوای سنتی ایران و درجایی که صدایش را از برخی پس میگیرد، ولی نوای ربنایش را تقدیم تو میکند تا با آن افطار کنی تمام روزههایت را... و لایه به لایه در وجودت نفوذ میکند، در هنگامه فروریختن و استوار و محکم نگهت میدارد تا با طلایهداری جرأت و شهامت او، امیدوار باشی به فردایی روشنتر... نه، تلاش نکن شجریان، گفتنی نیست..
چشمانم را میبندم و غرق میشوم درطنین نفسگیر صدایت مَرد... با عشق تا کجا رفتهای؟ تا کجا آمدهای؟ تا طلاکوب شدن نامت بر برگ عظیمی از تاریخ ایران عزیز... تا جاودانه شدن در این دفتر... حلالت باد حلاوت این جاودانگی که سزاوار آن است... این مردم رنجدیده شهادت میدهند شایستگیات... خسرو آواز ایران؟!... نه... شوالیه آواز؟!... نه... پرچمدار بقای موسیقی سنتی؟!... نه... حنجره طلایی؟! نه... تکرارناشدنی؟!... نه... دردانه هنر آواز سنتی... نه... نشد... و نمیشود... رونمایی کردیم از «طریق عشق» ولی نشد. از تو قدردانی کنیم... نمیشود دیگر... دلیلش گفتنی نیست و در ظرف واژه جا نمیگیرد... چشمانم را میبندم و غَرق میشوم در نوایت... چشم میگشایم... همایون است که تربیت حنجرهاش را در مکتب آموزگاری چون تو به رخ میکشد... و لبخندی که چهرهات را روشن کرده است، در وجودم جاری میشود و خیره میماند به برق چشمانت... مگر میشود که طلای مذاب، عیار داشت؟! قدردانی به چه کارَت میآید مَرد؟ تو جاودانه شدهای... شجریان هرگز تمام نمیشود...»
همایون شجریان درمراسم رونمایی از آلبوم «طریق عشق» از آنها که به تالار وحدت آمده بودند سپاسگزاری کرد. بعد به تصاویری که با همراهی پرستویی پخش شده بود، اشاره کرد: خیلی سعی کردم خودم را کنترل کنم، اما این اتفاق نمیافتاد؛ چراکه بر این باورم الحق جای من اینجا نبود، زیرا جای پدر بود که اینجا بنشیند و همراه با عزیزان گروه «عارف» برنامهای را اجرا کند. البته متأسفانه به دلیل وضع جسمانی ایشان که نمیتواند از منزل بیرون بیاید و هماکنون مشغول فیزیوتراپی است، نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. من امیدوارم با انجام مراحل تکمیلی درمان، پدرم به کارهای روزمره خود ادامه دهد. به هرحال در این اجرا استاد بیژن و ارژنگ کامکار دو تن از اعضای گروه موسیقی عارف به من افتخار دادند که در اجرای ما حضور داشته باشند و من براین باورم که اجرای ما با حضور این عزیزان رنگ و بوی دیگری گرفت.
پخش یک فیلم کوتاه با مضمون مصاحبه با اعضای کنسرت گروه عارف در زمان حیات زندهیاد پرویز مشکاتیان و اجرای دوقطعه «خزان» و «الا یا ایها الساقی» به آهنگسازی زندهیاد پرویز مشکاتیان و نوازندگی بیژن کامکار، ارژنگ کامکار، بابک غسالی، آیین مشکاتیان و سهراب پورناظری و خوانندگی همایون شجریان، بخشهای دیگر مراسم رونمایی از آلبوم «طریق عشق» بود.
صدیق تعریف، کیخسرو پورناظری، داوود گنجهای، علی جهاندار، مسعود جاهد، رافائل میناسکانیان، شاهرخ تویسرکانی، کیوان ساکت، اردشیر کامکار، جاوید مجلسی، حمیدرضا نوربخش، افسانه شجریان، لوریس چکناواریان، محمد بهشتی، وارتان ساهاکیان، هانا کامکار، احسان کرمی، امید روحانی، محسن رجبپور، افشین معصومی و وحید تاج ازجمله هنرمندانی بودند که درمراسم رونمایی آلبوم «طریق عشق» حضور پیدا کردند.