شماره ۹۵۵ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۶ مهر
صفحه را ببند
مغولان که به ایران یورش آوردند، چه بر سر موقوفه‌ها آمد
گزند بر چشمه نیکوکاری

|  آبان روزگار  | روزنامه‌نگار|
 
وقف، سنتی دیرینه و پایدار در سرزمین ایران به شمار می‌آید. آسیب‌هایی هرچند در دوره‌های گوناگون همواره متوجه موقوفات بوده و تصاحب زمین‌های وقفی و ویرانی عمارت‌های وقف شده، همواره موقوفات را تهدید می‌کرده؛ این‌ها هیچ‌یک اما نتوانسته است سنت وقف را در فرهنگ ایرانی- اسلامی متوقف کند. موقوفات در تاریخ ایران، کارکردهایی گوناگون برعهده داشته‌اند. با مطالعه ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در گذشته درمی‌یابیم به دلیل نبود سازمان‌هایی ویژه که عهده‌دار امور اداره راه‌ها و شهرها باشند، مردم نیکوکار و توانمند بخشی از اموال خود را در این راه وقف می‌کردند. زمینه‌هایی گوناگون برای وقف وجود داشت، به عنوان نمونه ساختن مسجدها، مدرسه‌های دینی، کتابخانه‌ها، قنات‌ها و کاروان‌سراها و نیز هزینه نگهداری این مکان‌ها از اموال وقفی اداره می‌شد.

زخم روزگار بر موقوفه‌های تاریخی ایران
اموال وقفی در گذر تاریخ هیچ‌گاه از آسیب و تخریب در امان نبوده‌اند. بسیاری از زمین‌ها تصرف شده و عمارت‌ها و اشیای وقف‌شده به علت‌های گوناگون از میان رفته‌اند. در برخی از منابع تاریخی، گواه‌هایی بر دست‌اندازی به موقوفات به چشم می‌خورد. خواجه نصرالدین طوسی در رساله خویش به اباقاخان پسر هلاکو که پس از پدر حکومت را به دست گرفت، او را از تصاحب اموال وقفی برحذر داشته، عاقبت شوم این کار را به او یادآور می‌شود. ایرج افشار در این‌باره می‌نویسد «قدیمی‌ترین شیء که در مشهد وقف شده وقفیتش مسلم است یک تکه از کتاب عربی است در زمینه کلام که به سال 371 هجری کسی آن را وقف کرده بود و پشتش هم بیتی در لعن نوشته است. اگر این کتاب از بین رفته بود چیزی از این ماجرا باقی نمی‌ماند ولی خوشبختانه این کتاب همراه کتاب‌های دیگر لای دیواری پیدا شد که در زمان حمله‌ی ازبک‌ها کتاب‌هایی را مخفی کرده بودند؛ چهل سال پیش موقع تعمیر کردن دیوار را که برداشتند این کتاب‌ها و کاغذها را یافتند». در حمله مغول به ایران بسیاری از موقوفات تصاحب و ساختمان‌ها و بناهای آن ویران شد. پس از تشکیل دولت ایلخانی برخی از پادشاهان برای سامان‌بخشیدن به موقوفات اقداماتی کردند. راوندی در این‌باره می‌نویسد «شکی نیست که در عهد نخستین ایلخانان بت‌پرست، مقدار بسیاری از اموال وقف را فاتحان تصاحب کردند. در دوران ایلخانان مسلمان، از غازان خان به بعد، بسیاری از اراضی جزو املاک موقوفه گشت. ولی اموال وقفی زیادی نیز کماکان در تصرف متغلبان- یعنی  غاصبان و متجاوزان  که از بزرگان چادرنشین بودند- باقی ماند».
تا پیش از روزگار صفوی، نظارت‌هایی حکومتی بر موقوفات وجود داشته است اما گاه به درستی انجام نمی‌پذیرفته است. آنگونه که تاریخ نشان می‌دهد موقوفاتی فراوان در یورش‌های قبایل غیر ایرانی یا دست‌اندازی برخی پادشاهان تصاحب شده‌اند. در زمان سامانیان و آل بویه مراکز دولتی برای رسیدگی به امور وقف وجود داشته است. در سده چهارم و نیمه نخست سده پنجم هجری کتابخانه‌هایی بزرگ از راه وقف گرد آمده بود. ذبیح‌الله صفا در کتاب «تاریخ ادبیات در ایران» در این‌باره می‌نویسد «در هریک از جوامع بزرگ کتابخانه‌ای موجود بود که کتب آنها از راه وقف به دست می‌آمد و مخصوصا پادشاهان را به جمع کتب و تشکیل کتابخانه‌های بزرگ ولع شدید بود چنانکه در بغداد و ری و بخارا و غیره خلفا و پادشاهان بویی [آل بویه] و سامانی کتابخانه‌ای عظیم داشتند. بعد از دوره سلاجقه بزرگ، که به هر حال دوره آرامش و نظم بود و سطوت نظام‌الملکی از آزردن مردم آن سامان تا حدی جلوگیری می‌کرده است، یعنی از دوره جانشینان ملکشاه، عراقیان مصائب گوناگونی را تحمل کردند. بعد از ضعف سلاجقه عراق چنانکه می‌دانیم امرای مختلف آنان هریک دستگاهی ترتیب داده بودند و غالبا میان آنان از یک طرف و میان شاهان و شاهزادگان سلجوقی و بین سلاطین و امرای طاغی از جانب دیگر کشاکش و نزاع دایر بود و در این جنگ‌ها و مبارزات بر مردم بیدادها می‌رفت و غارت‌ها و فسادها صورت می‌گرفت و همچنین مصاحف و کتب وقفی که از مدارس و دارالکتب‌ها غارت کرده بودند در همدان به نقاشان می‌فرستادند و ذکر وقف محو می‌کردند و نام و القاب آن ظالمان بر آن نقش می‌زدند و به یکدیگر تحفه می‌فرستادند».
در حمله مغول به ایران بسیاری از موقوفات تصاحب و ساختمان‌ها و بناهای آن ویران شد اما پس از تشکیل دولت ایلخانی برخی از پادشاهان برای سامان‌بخشی به موقوفات اقداماتی انجام دادند. به اعتقاد مرتضی راوندی در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران»، «شکی نیست که در عهد نخستین ایلخانان بت‌پرست، مقدار بسیاری از اموال وقف را فاتحان تصاحب کردند. در دوران ایلخانان مسلمان، از غازان خان به بعد، بسیاری از اراضی جزو املاک موقوفه گشت. ولی اموال وقفی زیادی نیز کماکان در تصرف متغلبان- یعنی غاصبان و متجاوزان  که از بزرگان چادرنشین مغول و ترک بودند- باقی ماند». در دوران پس از مغولان که جانشینان آن‌ها یعنی ایلخانان زمام کشور را به دست گرفتند، خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی، هزار جلد قرآن و 60 هزار جلد کتاب به بیت‌الکتب ربع رشیدی وقف کرده بود. از محل موقوفات ربع رشیدی، بخشی را به استنساخ کتاب‌های فارسی و عربی اختصاص داده بود. پس از قتل خواجه رشیدالدین، دشمنان‌اش همه اموال او و فرزندان‌اش را ضبط کرد، ربع رشیدی را که در تبریز از بناهای او بود به غارت بردند. حتی املاکی را که وقف کرده بود به تصرف گرفتند.


تعداد بازدید :  229