شماره ۵۶۸ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۳۰ ارديبهشت
صفحه را ببند
گپی با شهرام محمودی ملی‌پوش والیبال:
در والیبال حرف ترامادول هم نیامده چه برسد به خودش!

حسین   جمشیدی روزنامه نگار

 از ماه آینده و با پایان یافتن مسابقات فوتبال احتمالا بار دیگر تمام نگاه‌ها به تیم‌ملی والیبال خواهد بود که در لیگ جهانی 2015 استارت رقابت‌های خود را این بار در آمریکا خواهد زد. البته ملی‌پوشان والیبال ایران 20 اردیبهشت تهران را به مقصد جمهوری چک ترک کردند تا بعد از برگزاری اردوی تدارکاتی در اروپا و بازی با تیم‌هایی مثل فنلاند راهی آمریکا شوند. به همین بهانه و قبل از سفر طولانی‌مدت بلندقامتان با یکی از آنها که در موفقیت‌های اخیر نیز نقش بسزایی داشت،‌ ساعاتی به گپ و گفت نشستیم تا از حال و هوای این روزهای تیم‌ملی والیبال که امسال باید در 3 رویداد مهم شرکت کند،‌ با خبر شویم. پشت خط زن مورد علاقه کواچ که با پیراهن شماره یک،‌ سال گذشته مقابل تیم‌های بزرگ دنیا به‌خوبی درخشید، از انگیزه بالای ملی‌پوشان برای تداوم درخشش خود در عرصه جهانی سخن می‌گوید و معتقد است این تلاش‌ها درنهایت به المپیکی شدن شاگردان کواچ می‌انجامد. شهرام محمودی که به‌شدت از فشردگی بازی‌ها و اردوهای تیم‌ملی خسته شده،‌ تنها انگیزه خودش را برای بازی کردن در تیم‌ملی وظیفه‌ای می‌داند که نسبت به مردم علاقه‌مند به این رشته دارد،‌ اگرچه او از خداحافظی احتمالی زودهنگامش در 2، 3‌سال آینده خبر می‌دهد. در ادامه گفت‌وگوی مفصل «شهروند» با شهرام محمودی را می‌خوانید:

‌ از حال و هوای این روزهای تیم‌ملی والیبال شروع کنیم...
خبر خاصی نیست و تمام بازیکنان با انگیزه به کارشان ادامه می‌دهند تا کاملا برای حضور در لیگ جهانی که امسال قطعا بسیار سخت‌تر خواهد بود، خود را آماده  ‌کنند.
‌ چیزی در تیم‌ملی نسبت به‌سال گذشته تغییر کرده است؟
خیر، اتفاق خاصی رخ نداده. فقط مربی بدنسازی که‌ سال گذشته به ما اضافه شد، امسال از ابتدا با ما بود و تمرینات سنگین‌تر از گذشته دنبال شد.
‌ در آستانه لیگ جهانی هستیم. گفته می‌شود به دلیل در پیش بودن 2 رقابت مهم‌تر امسال لیگ جهانی برای ایران به اندازه گذشته اهمیت ندارد!
لیگ جهانی تحت هر شرایطی یک تورنمنت معتبر است. می‌توانیم در این مسابقات خیلی هماهنگ‌تر شویم و این مسأله به ما کمک می‌کند. امسال هم شرایط کمی متفاوت است و از گروه A که 8 تیم در آن قرار دارند،‌ یک تیم به دسته پایین‌تر سقوط خواهد کرد که این کار را برای ما خیلی سخت‌تر کرده و باید بیشتر تلاش کنیم. خیلی مهم است که خودمان را در سطح اول والیبال جهان نگه داریم.
 والیبال ایران همچنان یک آرزوی دیرینه دارد که آن کسب سهمیه المپیک است. به این مهم دست پیدا می‌کنید؟
متاسفانه با سهمیه‌ای که فدراسیون تلاش کرد به‌عنوان قهرمان آسیا به ایران برسد، موافقت نشد. ما اگر امسال به سهمیه المپیک فکر می‌کنیم باید به فینال جام‌جهانی برسیم که فکر می‌کنم خیلی کار سختی باشد. رقابت اصلی‌مان برای کسب سهمیه‌سال آینده در ژاپن است که می‌توانیم بعد از رقابت با کشورهای دیگر برای اولین بار به المپیک برسیم.
‌ نکته مهم دیگر بحث حضور بانوان و خانواده‌ها در سالن‌های والیبال است که چند سالی است برای ایران به یک معضل تبدیل شده. ارزیابی‌ات از این موضوع چیست؟
حضور بانوان و خانواده‌ها صد‌درصد تاثیرگذار است. بگذارید ماجرایی را برایتان تعریف کنم. ما بعد از عید نوروز تمرینات خود را آغاز کردیم و تا آخر مهرماه درگیر مسابقات هستیم. در اردیبهشت و خردادماه حدود 40 روز در ایران نیستیم و وقتی هم که برگردیم باید به هتل برویم. ابتدا لیگ جهانی است،‌ بعد مسابقات قهرمانی آسیا و در ادامه هم جام جهانی. واقعا در 7 ماه اول‌سال فرصتی برای دیدن خانواده‌هایمان نداریم. حالا این‌که شرایط فراهم می‌شود و خانواده‌ها به ورزشگاه می‌آیند تا شوهرهایشان یا فرزندان خود را ببینند،‌ اتفاق مثبتی است. همین که ما می‌دانیم،‌ خانواده‌هایمان کنارمان هستند،‌ برایمان قوت قلب است و امیدوارم این اتفاق رخ دهد.
‌ با این‌که در دوران ولاسکو هم عضو تیم‌ملی بودی اما‌سال گذشته با حضور کواچ خیلی بیشتر دیده شدی و شاید محبوبیتت نزد مردم نیز چند برابر شد. درست است؟
زمانی که ولاسکو سرمربی تیم‌ملی بود در تمام مسابقات انتخابی لیگ جهانی بازی کردم. در خیلی از بازی‌ها نیز به‌عنوان امتیازآورترین بازیکن انتخاب شدم. به‌هرحال این سلیقه هر مربی است که کدام بازیکن را در کدام بازی به زمین بفرستد. در ضمن جو تیم‌ملی والیبال طوری است که برای هیچ‌کدام از بازیکنان فرقی نمی‌کند در زمین باشند یا روی نیمکت. همه دوست دارند تیم برنده شود. خودم هر زمان که از بازی بیرون می‌آیم، می‌ایستم کنار زمین و بقیه بازیکنان را تشویق می‌کنم.
‌ شاید آمادگی امیر غفور بدشانسی‌ بزرگی برایت باشد.
از دوره ولاسکو که غفور بیشتر از من بازی می‌کرد،‌ هیچ مشکلی با هم نداشتیم. چه امیر بازی کند و چه من هدفمان موفقیت تیم است. شاید خیلی اوقات از بازی نکردنم ناراحت می‌شدم اما به هیچ‌وجه این ناراحتی را به تیم منتقل نمی‌کردم چون این حق را نداشتم. هر کسی پیراهن تیم‌ملی را می‌پوشد،‌ افتخار بزرگی نصیبش شده است. تیم‌ملی برای مردم است و هیچ وقت به این فکر نکردم که برای تیم‌ملی اخم کنم. البته آن زمان هم که بازی نمی‌کردم،‌ 90‌درصد بازی‌ها به زمین می‌آمدم. حالا شاید کواچ بیشتر به من اعتقاد دارد و بیشتر هم به من بازی می‌دهد. البته تصور می‌کنم که ولاسکو هم بازی مرا خیلی بیشتر از بقیه دوست داشت اما نمی‌دانم چرا بازی‌ام نمی‌داد.
‌ سوال بزرگی که در سال‌های اخیر در ذهن والیبال‌دوستان نقش بسته، درباره لژیونر نشدن ملی‌پوشان کشورمان است. چرا بازیکنان ایرانی با وجود درخشش در عرصه جهانی به لیگ‌های معتبر اروپا نمی‌روند؟
پیشنهاد وجود دارد اما واقعا تا به حال پیشنهادی نبوده که بخواهد ما را متقاعد کند که لژیونر شویم. ما در 7 ماه ابتدایی‌سال به‌خاطر حضور در تیم‌ملی از خانواده دور هستیم؛ اگر قرار باشد که بقیه‌سال را هم به یک کشور خارجی برویم و دور از خانواده باشیم،‌ خیلی سخت می‌شود. واقعا اگر پیشنهاد خوبی نباشد،‌ شخصا ترجیح می‌دهم که خارج از ایران نروم. مگر من چند‌سال دیگر می‌خواهم والیبال بازی کنم؟ اگر پیشنهاد خوب مالی برسد و مثل پیشنهادی باشد که به معروف شد، من هم شاید لژیونر شوم.
‌ گردنبندی انداختی که نقشه ایران را نشان می‌دهد. البته خیلی دیگر از بازیکنان تیم‌ملی نیز چنین گردنبندی دارند. این موضوع دلیل خاصی دارد؟
همه ما کشورمان را دوست داریم و به همین خاطر این گردنبندها را می‌اندازیم. شخصا گردنبندهای دیگری دارم که شاید خیلی هم در ظاهر از این قشنگ‌تر باشد اما دوست داشتم که این گردنبند با نقشه ایران را بیندازم. قطعا این کار اصلا برای خودنمایی نیست. حتی شاید خیلی‌ها با همین گردنبند من هم مخالف هستند. در والیبال هنوز این مسائل نیامده که بگوییم فلان کار را کنیم تا بیشتر دیده شویم. نه‌تنها من،‌ بلکه هیچ‌کدام از بچه‌ها به دنبال خودنمایی نیستند و همانی که واقعا هستند را نشان می‌دهند.
‌ قراردادهایتان در لیگ میلیاردی شده؟
هنوز قراردادهای ما به‌میلیارد نرسیده است. تقصیر این خبرنگاران است که نمی‌گذارند ما زیاد قرارداد ببندیم(باخنده)! ما مالیات داریم،‌ باید به استان‌ها هم پول بدهیم. البته قرارداد سعید معروف امسال با شهرداری ارومیه میلیاردی بود چون واقعا بدون پاسور دنیا است. پاسورهای پایین‌تر از او که در تمام دنیا 3،‌ 4‌میلیارد می‌گیرند. اگر در فوتبال یک بازیکن خارجی 100‌میلیارد می‌گیرد و بازیکن ایرانی5‌میلیارد دریافت می‌کند، تفاوتشان هم زیاد است اما در والیبال که این تفاوت سطح کم است ولی ما هنوز به سطح خارجی‌ها نرسیده‌ایم.
 برادرت، بهنام‌ چقدر در والیبالیست شدنت نقش داشت؟
راستش را بخواهید ابتدا من فوتبالیست و دروازه‌بان بودم. با تیم نوجوانان پیکان هم قرارداد داشتم. حتی مربی فوتبال نوجوانان پیکان به من گفت که می‌توانی به مدارج بالاتر هم برسی اما نمی‌دانم چه شد که از والیبال سر درآوردم! واقعیت این است که بهنام نقش زیادی در والیبالیست‌شدن من نداشت؛ اتفاقا بچه که بودم از کیفش آویزان می‌شدم که مرا به سالن والیبال ببر اما نمی‌برد. بهنام می‌گفت برو درست را بخوان؛ ما هم که درس نمی‌خواندیم!
‌ حالا با توجه به قراردادهای میلیاردی فوتبالیست‌ها و توجه بیشتری که به این رشته می‌شود،‌ حسرت نمی‌خوری که چرا فوتبال را ادامه ندادی؟
هیچ وقت حسرت نخوردم که فوتبالیست نشدم چون همیشه به چیزی که دارم قانع هستم. خدا را شکر که به والیبال آمدم و توانستم این‌جا حداقل در سطح ملی مثمرثمر باشم.‌ شاید در فوتبال هرگز به این سطح نمی‌رسیدم.
‌ قطعا بازی‌های بهنام محمودی را هم در ذهن داری. خودت بهتر هستی یا برادرت؟
(می‌خندد)از آن سوالات معروف خبرنگاران پرسیدید! سوال سختی است. نمی‌توانم بگویم من بهتر هستم یا بهنام چون سبک بازی من و بهنام فرق می‌کند. من خیلی سرعتی‌تر هستم و بهنام خیلی قدرت بیشتری داشت. در ضمن والیبال آن زمان را نمی‌توان با والیبال حالا مقایسه کرد چون سبک والیبال عوض شده است. ما الان در لیگ خودمان واقعا سخت بازی می‌کنیم. نمی‌توانیم 50‌درصد توانمان را بگذاریم و ببریم اما آن زمان اینطور نبود و تمام بازیکنان خوب در 2 تیم جمع می‌شدند و به فینال می‌رفتند. البته هنوز هم با بهنام بر سر والیبال کری داریم.
‌ کری فوتبالی هم می‌خوانید؟
 نه، سر فوتبال کری نداریم چون او خیلی فوتبالی نیست. من خودم خیلی فوتبالی هستم و پرسپولیسی هستم که البته این روزها با بازی‌هایی که در لیگ کرده،‌ آبرویمان را برده است. داشتند به دسته یک می‌رفتند که خدا را شکر اینطور نشد!(می‌خندد)
‌ به‌عنوان یک پرسپولیسی حاضری اگر روزی استقلال تیم والیبال تشکیل داد،‌ برای این تیم بازی کنی؟
الان نمی‌توانم چیزی بگویم و باید آن موقع تصمیم گرفت. البته با وضع فعلی به هیچ‌وجه حاضر نیستم چنین کاری کنم چون فوتبالیست‌هایی که الان در استقلال و پرسپولیس بازی می‌کنند،‌ عذاب می‌کشند. متاسفانه این دوباشگاه اصلا در و پیکر ندارند.
‌ کواچ قبلا در اظهارنظری گفته بود که والیبال ورزش اول ایران است اما همچنان می‌بینیم که مردم با وجود نتایج ضعیف‌تر فوتبال به این رشته بیشتر توجه می‌کنند. به نظرت دلیل این موضوع چیست؟
من اصلا قبول ندارم که والیبال ورزش اول ایران است،‌ بلکه مردم خود والیبالیست‌ها را دوست دارند. البته ما کار خاصی نکردیم و تنها کارمان این بوده که کم‌کاری نکردیم. فوتبال در دل مردم است؛ دیگر اپیدمی شده که از دوران کودکی باید در کوچه بروی و فوتبال را بازی کنی. البته به تازگی یکسری هستند که والیبال را در کوچه بازی می‌کنند اما قبلا اینطور نبود. اگر والیبال این روند را ادامه دهد، شاید این 2 رشته در دل مردم جابه‌جا شوند اما به نظرم سخت است. من خودم عاشق فوتبال هستم و وقتی پرسپولیس بازی دارد،‌ به هر شکلی شده باید ببینم. هر کاری هم کنیم،‌ فوتبال در دلمان است. الان پرسپولیس ته جدول لیگ است اما وقتی یک بازی را می‌برد،‌ کلی ذوق می‌کنم. اگر نسل بچرخد و بچه‌ها با والیبال خو بگیرند، شاید شرایط تغییر کند.
 اخیرا مسائلی در میان فوتبالیست‌ها مبنی بر استفاده از ترامادول و سایر مواد مخدر به وجود آمده است. آیا در والیبال هم از این دست ورزشکاران داریم؟
(شوکه می‌شود، چند لحظه سکوت می‌کند و سپس پاسخ می‌دهد) واقعا اینطور است؟ نمی‌دانم چه بگویم! شاید بشود قبول کرد یک ورزشکار قلیان و سیگار بکشد اما این‌که می‌گویید مواد مخدر، نمی‌دانم چه بگویم! به نظرم نمی‌شود همزمان با ورزش مصرف کرد. در والیبال اصلا صحبت این مسأله هم نیامده است،‌ چه برسد به خودش.
‌ تا به حال فکر کرده‌ای که بعد از کنار گذاشتن والیبال به چه کاری می‌پردازی؟
با سید، سعید و مهدی از این صحبت‌ها زیاد می‌کنیم. من نقشه کشیدم که وقتی والیبالم تمام شد یک باغچه بگیرم و گلخانه درست کنم. خیلی به گل و گیاه علاقه دارم و الان هم باغچه دارم اما خیلی کوچک است. باغ درست می‌کنم و یک زمین والیبال ساحلی هم در آن ایجاد می‌کنم و خودم را سرگرم می‌کنم. ورزش حرفه‌ای واقعا سخت است و کل زندگی‌ات تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. همین حالا اگر خیلی از بازیکنان تیم‌ملی والیبال وظیفه خود نمی‌دانستند که در تیم‌ملی باشند،‌ نمی‌ماندند چون نه دیگر روی قیمتشان تأثیر دارد و نه روی رشد والیبالشان. فرزند من چند ماه دیگر به دنیا می‌آید و نمی‌دانم ایران هستم یا نه. برنامه زندگی‌ام به هم ریخته است و واقعا شرایط سختی است.
‌ پس نمی‌خواهی بعد از خداحافظی‌ات، مربیگری را شروع کنی؟
اصلا به این فکر نمی‌کنم که بخواهم مربی شوم و خودم را درگیر مسائل مربیگری کنم. مگر این‌که واقعا نیاز مالی داشته باشم و دیگر مجبور شوم. دیگر دوست ندارم دوباره در این جو استرس‌زا، تنش‌زا و خستگی‌ناپذیر باشم.
‌ حالا از این بازیکنانی هستی که زود به فکر خداحافظی می‌افتند؟
الان 27 سالم است و احتمالش است که خیلی زود خداحافظی کنم چون مصدومیت شدیدی در بدنم دارم و تا یک جایی می‌توانم خودم را بکشانم. شاید نهایتا تا 3، ‌4‌سال دیگر بتوانم بازی کنم. دردی در کمرم دارم که خیلی خطرناک است، باید عمل می‌کردم که نکردم. اگر هم عمل می‌کردم ادامه کارم 50 – 50 بود.
‌ شماره پیراهن تو یک است. این به خاطر همان علاقه‌ای است که به دروازه‌بانی داشتی؟
شماره یک من به دروازه‌بانی هیچ ربطی ندارد. من اصلا شماره یک نمی‌پوشیدم و شماره من 10 بود. از‌سال 86 تیم جوانان بازی می‌کردم و اردو دعوت می‌شدم و گاهی اوقات خط می‌خوردم.‌سال 90 من در تیم‌ملی نبودم و امیر غفور بود. شماره 10 را امیر برداشت و من وقتی دوباره آمدم و اضافه شدم دیگر چیزی نگفتم. اگر می‌خواستم از او شماره 10 را می‌گرفتم چون سن و تجربه‌ام بیشتر بود اما گفت به عشق بهنام محمودی این شماره را برداشته، من هم چیزی نگفتم.
‌ خودت از حس وظیفه‌ای گفتی که والیبالیست‌ها دارند. چرا آرمین تشکری امسال تیم‌ملی را ترک کرد؟
آرمین مشکل داشت. مسائلی داشت که روی هم تلنبار شده بود و همین باعث شد. او یکسری روحیات دارد و خیلی لطیف است. البته همسرش هم باردار است. یک مقدار هم حدس می‌زنم چون کواچ سرعتی زن زیاد دعوت کرده،‌ آرمین آن حس جنگندگی را نداشت. این را بگویم که من دقیق دلیلش را نمی‌دانم. شاید آرمین هم از دست من ناراحت شود اما فکر می‌کنم حس جنگندگی نداشت.
 اکثر بازیکنان تیم‌ملی والیبال ازدواج کرده‌اند و به نظر می‌رسد در کل والیبالیست‌ها به ازدواج زودهنگام علاقه دارند. دلیل این امر چیست؟
والیبالیست‌ها زود هم ازدواج نمی‌کنند. شاید پوریا فیاضی خیلی زود ازدواج کرد. البته اگر زن نگیرند،‌ چه کنند؟ در تیم‌ملی فقط موسوی و سعید معروف مجرد هستند. آنها هم خودشان شاید از این مجردی خسته باشند اما می‌گویند اگر ازدواج کنیم با وضعیتی که داریم، زنمان را چه کار کنیم؟ به سید می‌گویی چرا زن نمی‌گیری، می‌گوید که الان زن بگیرم، تنها برود در خانه چه کار کند؟ اگر او الان زن بگیرد،‌ 7 ماه در خانه تنهاست و درک کردن و کنار آمدن با آن سخت است. امثال من که از قبل ازدواج کردیم،‌ شاید همسران مان خیلی راحت‌تر با این قضیه کنار آمدند.
 برسیم به مراسم عروسی‌ات که چند ماه قبل با انتشار برخی عکس‌ها از سوی چند تن از همبازیانت جنجال‌هایی را به پا کرد...
باور کنید من یک عکس هم از عروسی در صفحات اجتماعی نگذاشتم. متاسفانه یکسری غریبه هم آمده بودند و از این مراسم عکس گرفتند. چند تا از بچه‌ها هم عکس‌هایی در شبکه‌های اجتماعی گذاشته بودند که خودشان اشتباه‌شان را فهمیدند و سریع برداشتند. من دیگر چه کار می‌توانم بکنم؟ واقعا تقصیر من نبود. به نظر من این شبکه‌های اجتماعی مشکلی ندارد و اصلا برای همین چیزهاست که با هوادارانت در ارتباط باشی اما باید درک کنیم که قوانینی در کشور داریم.
 حتی آن عکس‌ها باعث شد که قانون منع انتشار عکس‌های منشوری در اینستاگرام هم تصویب شود.
اصلا به نظرم نباید منع شود که ورزشکار صفحه اجتماعی داشته باشد. البته به من چیزی نگفتند که این کار ممنوع است. درست است که شخصی است و کسی نمی‌تواند دخالت کند اما به‌هرحال یک قانون شده است. مردم ایران هم خوراکشان این است که به یک صفحه حمله کنند. صفحه اینستاگرام مرا ببینید، خنده‌تان می‌گیرد. این همه می‌گویند عکس بگذار که وقتی من می‌گذارم. از‌هزار تا نوشته، 200 نفر فحش می‌دهند. قبل از من در بازی ایران و آرژانتین مسی و آن داور صربستانی هم فحش خورده بودند.
‌ تا به حال فکر کرده‌ای که مثل برخی از فوتبالیست‌ها بازیگری را هم تجربه کنی؟
اتفاقا یک پیشنهاد فیلم برای من، سید(موسوی) و سعید(معروف) آمد که به بندرعباس برویم اما با خودم گفتم من بروم جلوی دوربین چه بگویم؟ کارم این نیست و هیچ وقت این کار را نمی‌کنم. مگر بازیگر می‌تواند والیبال بازی کند؟
‌ البته حامد حدادی این کار را تجربه کرد!
خب به حامد حدادی نقش قاتل می‌خورد و احتمالا همین نقش را بازی کرده است.(با خنده)
‌ حرف آخر؟
در آخر می‌خواهم بگویم که دیگر این پاداش‌های ما را ندهند. ما که بی‌خیال شدیم و دیگر روی قول مسئولان حساب باز نمی‌کنیم.

    وقتی برخی فوتبالیست‌های تازه به دوران رسیده را می‌بینیم که با ماشین‌های آنچنانی و ظاهر عجیب در میان مردم ظاهر می‌شوند، شاید این تصور به وجود بیاید که این ماجرا در میان والیبالیست‌ها نیز به وجود آمده باشد!
اینطور نیست؛ عقیده‌ام بر این است که چرا باید با کت‌وشلوار و ادکلن زده به میان مردم بروم؟ ما هم از خود همین مردم هستیم و مگر از کجا آمدیم؟ بچه‌های تیم‌ملی والیبال هیچ‌کدام از قشر مرفه نیستند اما آن‌قدر پررو بودند که خواستند و چیزی که می‌خواستند را به‌دست آوردند. آنهایی که مرفه و پولدار هستند اصلا به دنبال این مسائل نیستند و تلاشی برای رسیدن به این جایگاه‌ها نمی‌کنند. بچه‌های والیبال نمی‌روند ساعت 100 میلیونی دستشان کنند و بروند در تلویزیون آن را نشان دهند. تظاهر واقعا چیز بدی است. ما مثل خود مردم زندگی می‌کنیم و خودمان را جدا از مردم جدا نمی‌دانیم چون یادمان نمی‌رود که کجا بودیم و حالا به کجا رسیده‌ایم. اگر این را یادمان باشد، هیچ‌وقت از این مسائل پیش نمی‌آید.

 


تعداد بازدید :  448