شماره ۳۰۵۸ | ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
صفحه را ببند
به بهانه آغاز اکران فیلم «مست عشق»
مستی ما مستی از هر جام نیست...

[بزرگ مردانی، منتقد سینما] جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، یک اثر معرفت‌شناسانه و شخصیت‌محور است که می‌تواند متناسب با الگوریتم هدفی که ترسیم کرده، بهره‌برداری‌های لازم را
به عمل آورد.
فیلم، برخلاف آنچه تصور می‌شود، سه قطب داستانی متفاوت دارد: شمس تبریزی، مولانا و کیمیاخاتون. فضاسازی‌های دراماتیک به سمتی است که تِم عاشقانه در مواجهه با هر یک از این سه قطب، کارایی دراماتیک داشته و فصولی از داستان را به‌خود اختصاص می‌دهند. به‌عبارت بهتر «مست عشق» را نباید با پیش‌فرض کلی شمس و مولانا به تماشا نشست. فیلم، تنها بار عاشقانه‌ای را از سه منظر به تصویر می‌کشد که جنبه‌ای معرفت‌شناسانه داشته و از این منظر، به‌خوبی می‌تواند رسالت خود را پیاده کند. غلظت تِم داستانی اثر در کنار تعدد کاراکترهای پرکارکرد سبب شده تا «مست عشق» به لحاظ هویت داستانی بتواند مخاطب خود را درگیر کرده و او را با داستان همراه کند. «مست عشق» یک افتتاحیه به‌اندازه و به‌دور از هیجان دارد؛ دو کاراکتر شمس و مولانا ورودهایی درست به پروسه داستانی دارند و با پرداخت‌های اغراق‌گونه بدرقه نمی‌شوند. فیلم در راستای فضاسازی‌های عاشقانه، خود را چندان درگیر جزءنگری‌های مستندگونه نمی‌کند و نگاهی کلی به مقولات روایی دارد. این سیاست، تا پایان داستان دنبال شده و به همین جهت، هیچ بیرون‌زدگی از پوسته روایت عاشقانه در داستان دیده نمی‌شود.
غلظت تِم داستانی اثر در کنار تعدد کاراکترهای پرکارکرد سبب شده تا «مست عشق» به لحاظ هویت داستانی بتواند مخاطبِ خود را درگیر کرده و او را با داستان همراه کند. مشکل فیلم اما بدنه روایی نه‌چندان قوام‌یافته آن است. فیلم پس از یک فصل افتتاحیه دوست‌داشتنی، همین که وارد فصل دختر مسیحی می‌شود از ریتم می‌افتد و دو کاراکتر شمس و مولانا، برای دقایقی طولانی از پروسه داستان‌گویی کنار می‌روند که این فضا باتوجه به عدم‌پتانسیل کاراکتر مریم در داستان‌پردازی، لحظات راکدی را در میانه فیلم رقم می‌زند که خیلی احساس می‌شود و به چشم می‌آید.
با این حال «مست عشق» از منظر ساختار، حساب‌شده است. تقابل شمس و مولانا و فرآیند تدریجی جذب مولانا به سمت شمس، به خوبی ترسیم شده. همچنین در فصل فینال که منصه عینی به‌خود رسیدن است، جلوه‌های درست و دقیقی از وارستگی مشاهده می‌کنیم که این دگردیسی و تبتل، با آن سکانس رقص سما، با وجود بحث زیبایی‌شناختی، حُسن ختام موجهی برای این فیلم به شمار می‌رود.
شخصیت‌پردازی به‌اندازه، از دیگر مزیت‌های این فیلم است که کمک بسیاری به هویت‌بخشی فیلم می‌کند. در این فیلم، به همین اندازه، نیاز بود تا از شمس و مولانا بدانیم و همین هم اتفاق افتاده است.

 


تعداد بازدید :  30