شماره ۱۹۷۸ | ۱۳۹۹ سه شنبه ۶ خرداد
صفحه را ببند
صدای ناله می‌آید ز جاهت

[مینا شهنی] لین 23 را خراب کرده‌اند، شاید لین‌های دیگر را هم همین روزها و ماه‌ها خراب کنند، محله‌ نفتون در مسجدسلیمان که نشان نفت و سری‌ خانه‌های شرکت نفت (لین‌ها) را در خود جای داده، حالا رو به ویرانی است. زمین این شهر 112‌سال قبل در همین روزها نخستین بارقه امید را با فوران نفت از زیر لایه‌های سخت برای سرزمین ایران به ارمغان آورد، به امید اینکه آبادانی و شادی و رونق کسب‌وکار را به مردم هدیه کند.  اما حالا نمای کلی شهر شبیه به سرزمین نیمه‌مخروبه‌ای است که حیاتش را به سختی ادامه می‌دهد، رونق کسب‌وکار بیش از هر زمان دیگری از اینجا رخت بربسته و جوان‌ها بی‌آنکه امیدی برای به دست آوردن شغل داشته باشند، تلاش می‌کنند روزی‌شان را در تکه‌های دیگری از کشور بجویند. جوانان مسجد سلیمان در جست‌وجوی شغل شهرهای دیگر را زیر پا می‌گذارند و مادران‌شان زیر لب از دوری فرزند آوازی  را زمزمه می‌کنند که انگار طلای سیاه نه مایه خوشبختی که بلای جانش شد.  رگه‌های طلای سیاه در پیچ‌وخم کوچه‌ها، دیواره‌ مخزن‌های کهنه را شکافته است و دیدگان رهگذران میهمان را متعجب می‌کند.  هنوز محله‌های شهر نام‌شان را به یادگار از چاه‌های متعدد نفت بر خود دارند، به پاسداشت چاه شماره یک نام محله «نمره یک» گذاشته شده و این محله‌ها تا نمره 10 و نمره 11 ادامه دارند و چاه‌ها گاهی خشکیده و گاهی فعال هنوز در این شهر نفس‌می‌کشند و مردان جوان دور از شهر به جست‌وجوی کار روانند.  نفت بنا بود لبخند شادی به لب همه مردم ایران بنشاند، حالا مردم سرزمین نخستین چاه نفت آرزو می‌کنند که ای‌ کاش هرگز در زمین‌هایشان نفت کشف نشده بود.  112 سال پیش که مته حفاری به لایه نفت رسید و فوران مایع سیاه شعف وصف ناشدنی به همراه آورد، گمان نمی‌بردند که بعد از یک قرن از شادی‌شان اثری جز حسرت باقی نماند.


تعداد بازدید :  605