شماره ۱۸۹۷ | ۱۳۹۸ يکشنبه ۶ بهمن
صفحه را ببند
خونین‌ترین جنگ داخلی اروپا

[شهروند] اگر قرار باشد پیش‌درآمدی برای آغاز جنگ جهانی دوم در قاره اروپا قائل شویم آن بی‌شک جنگ داخلی اسپانیاست که از 1936 تا 1939 میلادی این کشور را درگیر خود کرد و درست چهار ماه قبل از آغاز رسمی جنگ بین‌الملل دوم با پیروزی ملی‌گراها به رهبری ژنرال فرانسیسکو فرانکو به پایان رسید. اسپانیا در کنار هلند، سوییس و کشورهای حوزه اسکاندیناوی از معدود کشورهای اروپایی به شمار می‌رفت که به معرکه جنگ جهانی اول وارد نشد، اما این بدان معنا نبود که از تبعات آن نیز در امان ماند. یکی از این عواقب، قدرت‌یافتن هسته‌های کارگری آن هم تحت تأثیر انقلاب اکتبر روسیه بود و رکود اقتصادی نیز عرصه را برای جذب مردم از سوی احزاب سوسیالیست‌، کمونیست‌ و حتی آنارشیست‌ مهیا کرد. در این دوران زمزمه تشکیل حکومت جمهوری بیش از هر زمان دیگری در پادشاهی اسپانیا شنیده می‌شد و به دلیل همراهی اکثریت مردم با این خواست، پیروزی جمهوری‌خواهان تصوری دور از ذهن نبود.

57 سال، از خاتمه جمهوری اول تا آغاز جمهوری دوم     
نخستین قدم در راه تبدیل پادشاهی اسپانیا به حکومت جمهوری با پیروزی سلطنت‌ستیزها در انتخابات شهرداری‌ها رقم خورد. اتفاقی که ترس در دل پادشاه وقت اسپانیا یعنی آلفونسوی سیزدهم انداخت و باعث فرار او از کشور شد. اسپانیا پیش از این و در دهه‌های پایانی قرن 19 میلادی برای مدتی بسیار کوتاه حکومت جمهوری را تجربه کرده بود که نقطه آغاز آن کناره‌گیری آمادئوی اول از سلطنت اسپانیا بود. در این دوران که از فوریه 1873 تا دسامبر 1874 به طول انجامید یک جمهوری پارلمانی متشکل از احزاب دموکرات، جمهوری‌خواه و رادیکال اداره کشور را در دست داشت. از این دوره با وجود کوتاهی و تأثیر ناچیزش در تاریخ اسپانیا با عنوان «جمهوری اول» یاد شده است. درست به همین دلیل پس از فرار آلفونسوی سیزدهم به ایتالیا، جمهوری‌خواهان اسپانیایی حکومتی که خود را برای برپایی آن آماده می‌کردند «جمهوری دوم» لقب دادند. به این ترتیب با اصلاح قانون اساسی اسپانیا در دسامبر 1931 میلادی جمهوری دوم اسپانیا رسماً متولد شد. در نخستین سال‌های برپایی حکومت جمهوری، دولتمردانی که در رأس اداره امور کشور قرار داشتند تنها راه بیرون کشیدن کشور از ورطه مشکلات را در مبارزه با برخی ارکان غیرپاسخگو اما بانفوذ همچون کلیسا، ملاکان بزرگ و افسران عالی‌رتبه ارتش دیدند و به انجام اصلاحات همت گماشتند. با اینکه به نظر می‌رسید روند اصلاحات در جمهوری اسپانیا سیر درست و مطابق با خواست اکثریت مردم را طی می‌کند، اما پس از مدتی قدرت گرفتن احزاب چپ در دولت، زنگ خطر را برای قدرت‌های اروپایی به صدا درآورد.

کمک نسیه شوروی در برابر نقد آلمان نازی و ایتالیا
وقتی فرانسیسکو فرانکو، ژنرال‌ شورشی ارتش اسپانیا تصمیم به قلع و قمع جمهوری‌خواهان گرفت، موضع‌ اکثر قدرت‌های جهانی - منهای اتحاد جماهیر شوروی، آلمان نازی و ایتالیا - نه له و نه علیه این تصمیم بود که خود پیداست بیشتر به نفع فرانکو تمام شد تا جمهوری‌خواهان. 81 سال پیش در چنین روزی، برابر بیست و ششم ژانویه 1939 میلادی، بندر بارسلون به تصرف نیروهای مشترک ژنرال فرانکو و ارتش ایتالیا درآمد؛ اتفاقی که باید آن را مهم‌ترین نقطه عطف وضعیتی که در تاریخ سیاسی معاصر جهان از آن با عنوان «جنگ داخلی اسپانیا» یاد شده است، قلمداد کرد. در این جنگ اتحاد جماهیر شوروی جانب جمهوری‌خواهان را داشت و آلمان نازی و ایتالیا نیز از ملی‌گراهای فاشیست تحت امر فرانکو حمایت می‌کردند؛ با این تفاوت که به دلیل بُعد مسافت و مشکلات عدیده داخلی، شوروی نهایتاً نتوانست نقش متحدی قابل توجه را برای اسپانیایی‌های طرفدار حکومت جمهوری بازی کند، اما از آن‌سو آلمان و ایتالیا سیل کمک‌های نظامی را روانه اردوگاه ژنرال فرانکو می‌کردند. کودتای فاشیست‌های اسپانیا بر ضد دولت جمهوری و برآمده از رأی مردم در سال‌های پایانی دهه 40 میلادی چنان بر افکار عمومی دنیا تأثیر گذاشت که بسیاری از آزادی‌خواهان جهان با دست خالی و تنها برای دفاع از آرمان آزادی برای پیوستن به صفوف جمهوری‌خواهان راهی اسپانیا شدند. اما در نهایت این ماشین جنگی مهیب فرانکو و هم‌پیمانانش بود که فصل نهایی داستان جنگ داخلی اسپانیا را رقم زد و این نبرد داخلی خونین پس از به جای گذاشتن بیش از یک‌میلیون کشته با شکست جمهوری‌خواهان به پایان رسید.
منبع: «جنگ داخلی اسپانیا» نشر خوارزمی

 


تعداد بازدید :  428