تبدیل زباله به برق | داودنجفی| چیزی که بابام را به آینده من امیدوار کرده بود، این بود که منم مثل ادیسون و یکسری دیگه از دانشمندان تا یک سنی خنگ بودم. چیزی هم که خودم را نگران کرده بود، این بود که فهمیدم آنها فقط تا یک سنی خنگ بودهاند. با اینحال هیچوقت اجازه ندادم پدرم سن باهوششدن آنها را بفهمد. برای اینکه دلگرمش کنم، به او قول داده بودم بالاخره یک روز مثل ژاپنیها از زباله برق تولید کنم. بندهخدا خیلی ذوق دیدن آن روز را داشت. برای همین شروع کردم به تحقیق و آزمایش. حتی برای خودم یک آزمایشگاه کوچک هم درست کردم. بعضی وقتها با اینکه نیتشان خیر است ولی کلمات درست سرجای خودشان قرار نمیگیرند و من به جای اینکه از زباله، برق تولید کنم، با یکی دوتا انفجار مثل برق همه چیز را به زباله تبدیل کردم. البته این زبالههایی که من درست کردم، میتوانند در آینده تبدیل به برقهای خوبی شوند.