پیروزی انقلاب سوسیالیستی در اکتبر 1917 میلادی، هر ضرری هم که برای مردم روسیه داشت، حداقل برای همسایگان این امپراتوری عریض و طویل منشأ خیر شد و سران انقلاب یا به دلیل اعتقاد قلبی یا از سر ریاکاری در کمتر از دوماه پس از پیروزی انقلاب اقدام به لغو همه معاهدات استعماری روسیه کردند. برهمین اساس بود که 101سال پیش درچنین روزی، برابر 26 آذر 1296 خورشیدی، دولت بلشویکی روسیه در اعلامیه تأیید کرد که از دید این دولت، تمامی معاهداتی که روسیه تزاری پیش از این به ایران تحمیل کرده، از درجه اعتبار ساقط و دولت جدید روسیه ضمن صرفنظر از همه امتیازهای کسبشده، تمام بدهی مالی ایران که مربوط به غرامتهای دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای است را میبخشد.
17 شهر قفقاز را نخواستیم و بخشیدیم
دولت انقلابی روسیه البته تنها به لغو معاهدات و بخشش بدهیهای مالی ایران بسنده نکرد و شخص ولادیمیر لنین، قرارداد استعماری 1907 را که طی آن دولتهای انگلستان و روسیه، ایران را به دو منطقه نفوذ در شمال و جنوب و یک منطقه بیطرف در وسط تقسیم کرده بودند، به شکل رسمی ملغی اعلام کرد. برهمین اساس لئون تروتسکی معاون لنین و کمیسر عالی امور نظامی طی دستوری فوری از کلیه نیروهای نظامی روسیه خواست که بلافاصله خاک ایران را ترک کنند. این میان اما نکتهای که هنوز ذهن و روح بسیاری از سیاستمداران و تاریخدانان را میآزارد این است که آیا در چنین شرایطی هنگام آن نبود که دولت وقت ایران ضمن مطالبه لغو کلیه مفاد دو قرارداد تحمیلی گلستان و ترکمانچای، نسبت به بازگرداندن اراضی و شهرهای جداشده از ایران اقدام کند. اسناد و شواهد به ما میگویند که در این مقطع از تاریخ، عبدالمجید عینالدوله رئیسالوزرای وقت، هیچگونه درخواست، پیشنهاد یا حتی اشارهای که به تلاش برای جلبنظر دولت جدید روسیه جهت بازگرداندن اراضی اشغال شده دلالت داشته باشد، از خود بروز نداده است.
انگلستان 1907 را داد و 1919 را گرفت
اینکه آیا لنین و دولت بلشویکی روسیه زیربار پذیرش چنین درخواستی از سوی ایران میرفتند یا خیر، سوالی است که دیگر نمیتوان جواب درستی برای آن یافت. خروج نیروی نظامی روسیه از ایران موجب شد تا دولت وقت ایران ضمن اشاره به خروج روسیه از قرارداد 1907، از انگلستان بخواهد او نیز نیروهای نظامی خود را از جنوب ایران خارج کند. درخواستی که با دفعالوقت دولت بریتانیا ترتیباثردادن به آن یکسال طول کشید و روزی هم که انگلیسیها پای میز مذاکره نشستند، بهواقع خواب دریافت امتیازهای بیشتری نسبت به قرارداد 1907 را میدیدند. رویایی که دقیقا دوسال بعد از خروج روسها با انعقاد قرارداد فوق استعماری 1919 میان ایران و انگلستان تعبیر شد. طی این قرارداد تقریبا همه امور کشور به انگلیسیها تفویض شده و اگر نبود مقاومت مردم، روحانیون و روشنفکران با اجراییشدن آن، ایران رسما به مستعمره انگلستان تبدیل میشد. این قرارداد نهایتا به دلیل مغایرت آن با قانون اساسی مشروطه لغو شد و وثوقالدوله مجبور شد 400هزار تومان رشوه دریافتی و حقالعمل دلالی این قرارداد را به انگلیسیها پس بدهد!