هرگاه از لودویگ فان بتهوون، موسیقیدان شهیر آلمانی سخن به میان میآید، تنها نکتهای که ذهن همه را به سمت خود معطوف میکند، ناشنوایی این آهنگساز است، گویی هیچ نقطه درخشان و هیجانانگیز دیگری در حیات و کارنامه حرفهای این هنرمند بزرگ وجود ندارد. ناشنوایی برای یک آهنگساز، همچون نابینایی برای یک نقاش و لال بودن برای یک سخنران است و کسی که بتواند با چنین نقصی بزرگترین شاهکارهای موسیقی جهان را خلق کند، قطعا هنرمندی یگانه است، اما دامنه یگانگی بتهوون تنها ناظر به فائق آمدن او بر نقصی اینچنین بزرگ نیست. در تاریخ موسیقی جهان موتزارت آهنگساز شهیر اتریشی به پرکاری و بتهوون به کمکاری مشهور هستند، کما اینکه امروز 40 سمفونی از موتزارت و فقط 9 سمفونی از بتهوون بر جای مانده است. جالب است بدانید فقط نوشتن سمفونی شماره 9 از سوی بتهوون 10سال به طول انجامید، اما وقتی بعد از سالها نتیجه کار شنیده شد، همه به این نتیجه رسیدند که به انتظارش میارزید. 248سال پیش در چنین روزی (17 دسامبر 1770) لودویگ فان بتهوون در شهر بُن به دنیا آمد.