شهرام شهیدی طنزنویس [email protected]
رحمانی فضلی، وزیر کشور گفت: واقعیات اقتصادی کشور را به مردم بگوییم.
ما ایشان را تعقیب کردیم ببینیم حین گفتن واقعیت به مردم چه اتفاقی میافتد.
یک دلال ارزی خیابان فردوسی: شما لازم نیست این واقعیات را به ما بگویی. ما سازنده این واقعیات هستیم.
یک کارمند: تو را به خدا، جان هرکی دوست داری واقعیت را نگو. ما تحملش را نداریم.
یک کارمند دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران: اگر میشود و امکانش هست به ما هم بگویید. مدتی است چیزی از تهران
مخابره نکردهایم.
یک دبیر آموزش و پرورش: ای آقا، شنیدن کی بود مانند دیدن. شما تشریف بیار منزل، سر سفره ما بنشین. بیشتر با واقعیات اقتصادی آشنا بشی.
وزیر آموزش و پرورش: از جناب وزیر کشور تقاضا میکنم واقعیات اقتصادی را برای معلمان عزیز کشورمان بازگو نکنند که دوباره داغ دلشان تازه میشود.
یک روزنامهنگار: بالام جان. وزیر جان، شما که زحمت کشیدی یک تُک پا تشریف آوردید اینجا تا به ما واقعیات اقتصادی را بگویی، بیزحمت بنشین بگذار ما برایت بگوییم. به خدا واقعیت اقتصادی ما، واقعیتر است.
یک کارگر حین دریافت بیمه بیکاری: آی آی آی...نگو..نگو ...
یک معتاد زیر پل سیدخندان: چقدر ژیبا...چه دلپژیر... ژندگی رویایی، دنیاتم و دنیامی! ی بشت دیگه بژنم روشن شم. آخیش!
یک رانتخوار: بشتابید...بشتابید...فرصت جدید اقتصادی رسید. 2018 . بهترین زمان برای سرمایهگذاری. از واقعیات اقتصادی، سرمایه بسازید. سرمایه خود را به ما بسپارید. بازگو کردن راههای دررو از بنبستهای اقتصادی در
یک دقیقه.
یک بدنساز در خیابان پیروزی: چی داداچ؟ خب حالا فکر نکن پیر میشی. مواد نیروزا برای مقابله با واقعیات اقتصادی دارم. میزنی؟ قرص هست. آمپول هست. روشن میشی جان خودم.
اوحدی: چون اوحدی نگر تا بر فقر خود نگریی/ تا نگریی نیاید بر ما مجال خنده!
« هـ » بده.
نظامی گنجوی: هردم از این باغ بری می‌رسد/ نغزتر از نغزتری می‌رسد!
یک مرد در جست‌وجوی کار: تو مو میبینی و من پیچش مو. تو این واقعیات اقتصادی شما، بنده چه زمانی کار پیدا خواهم کرد؟
یک آقازاده حین دوردور با پورشه و توله ببرش در خیابانهای شمال شهر تهران: چه بامزه بود. واقعیت همیشه بامزه است؟ بد نیست کمی این لاکچری بازی را بگذارم کنار با واقعیات اقتصادی روبرو بشم. به بچهها میگم سری بعد، به جای خزپارتی، « واقعیات اقتصادی
پارتی بگیریم».
حافظ شیرازی: این شعر را به سفارش کانال بهار که حامی احمدینژاد است سرودهام. اما نمیدانم چطور سر از صداوسیما درآورده و مدام از آن جا پخش میشود. خلاصه سرودهام: دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را / دردا که راز پنهان، خواهد شد آشکارا!
معاون رئیس جمهور: شما که بلدی واقعیات را بگویی بیا اول به خودم بگو.
وزیر ارشاد: اول باید به من بگوید که ببینم واقعیات اقتصادی ایشان مشمول ممیزی میشود یا نه. سیاهنمایی محسوب میشود یا نه. اگر مشکلی نداشت برود به هرکه خواست بگوید.