شماره ۱۴۲۴ | ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۳ خرداد
صفحه را ببند
یکی بیاد منو بخوره

جواد قضایی

«... هرکار کردم منو هم به‌عنوان مراقب جام‌جهانی ببرن روسیه اثر نکرد. یعنی اولش گفتن: «مگه تو نماینده‌ای؟» مگه ما نماینده نبودیم؟ همون موقع که من داشتم از دیوار سفارت بالا می‌رفتم خبرنگار خودش گفت نماینده مردم هستم و از طرف مردم خیلی عصبانی‌ام. تازه صدابردار و تصویربردار هم داشتن برام دست می‌زدن و جیغ و هورا می‌کشیدن. حالا که قرار شد بریم روسیه از آب و هوا و تفاوت فرهنگی اونجا در راستای حمایت از تیم‌ملی استفاده کنیم، نماینده نیستیم؟ بعدش که دیدن می‌خوام از دیوار مجلس هم بالا برم گفتن «داداش آروم باش، نماینده‌ها رو هم نبردن، گفتن بودجه نداریم». آقا به نظر بنده الکی میگن بودجه نداریم. اگه بودجه ندارن پس از کجا میارن اون همه بنر و اعلامیه چاپ می‌کنن پهن میکنن وسط مجلس؟ نصف همین پولو بدن به من دو ماه میرم روسیه. ده روز اول مراقب بازیکنای تیم‌ملی میشم که کجا میرن با کی میرن چجوری عکس میگیرن با کیا سلفی میندازن، شب زود می‌خوابن یا نه. روسیه هم که یه ذره دو ذره نیست. تازه باید بهم حق ماموریت هم بدن. بعد از ده روز هم که با توجه به هم‌گروهی شدنمون با اون یارو که اسمش اصلا قشنگ نیست ولی فامیلش رونالدوئه، چیزی از ارزش‌های تیم‌ملی کم نمیشه و با سربلندی برمی‌گردن تهران و من باید بیست روز دیگه بمونم که هم خستگی از بدنم بیرون بره هم این‌که می‌خوام برای اعتراض به تیم وزیر امور خارجه از دیوار سفارت خودمون بالا برم تا تمام تپه‌های افتخار رو فتح کرده باشم.
یه فکر دیگه‌ای که به سرم زد این بود که خودمو بازیکن تیم‌ملی معرفی کنم. شاید بگین مربی که سید جلال حسینی رو نبرد روسیه، تو رو قراره ببره؟ ساده‌ای؟ فکرشو کرده بودم. دو‌میلیون ریختم به حساب یه تیم دسته هفتم آلمانی که الان اسمش دقیق یادم نیست ولی یادمه همین دو میلیونو گرفتن واسه این‌که مدارک انحلال تیمشون رو بفرستن برای فیفا. شیش هفت ماه زمان لازم داشت تا اعلام بشه تیم منحل شده. منم از این فرصت استفاده کردم و تا گندش درنیومده مدارک لژیونر بودنمو فرستادم برای کی‌روش. متاسفانه مدارکم بعد از پرواز تیم رسیده بود به دستشون و نشد که بشه. ولی بعدا که گفتن قراره یه سری آدم هم بیان که یه وقت چشم و گوش بچه‌های تیم باز نشه دیدم فایده‌ای هم نداره. یه سر قراره توی هتل باشیم و از پنجره به تفاوت‌های فرهنگی نگاه کنیم و آه بکشیم.
امید بذر هویت ماست. اینو پشت در سرویس بهداشتی عمومی نوشته بودن ولی از اونجایی که خیلی جمله قشنگیه یادداشتش کردم. هنوزم نا‌امید نیستم. بالاخره میرم روسیه ولی شاید دیگه نتونم قانونی برم. بعد از اون ماجرای پول ریختن به حساب تیم آلمانی چیزی برام نمونده. حتی عوارض خروج از کشور رو هم نمیتونم بدم. چند نفر پیدا کردم توی کار موادمخدر که یه جوری زمینی منو رد کنن اون طرف آب، کارشون خیلی درست بود. به محض این‌که با یکیشون تماس گرفتم یک ربع بعد با یه کیسه موادمخدر اومد دم در خونمون. گفتم: «داداش من جنس نمی‌خوام، من خودم جنسم، می‌خوام برم روسیه.» اونم یه برگ کاغذ درآورد اول بیمه‌ام کردن بعد منو فرستادن معاینه تست سلامت دادم، مدارکم رو به انگلیسی ترجمه کردن و همه اینا کلا 2 روز طول نکشید. دمشون گرم سیستمشون خیلی ردیفه ولی گفتن یه مقدار پول بدم که منم نداشتم. البته یه راه ساده‌تر هم پیشنهاد کردن، اونم این‌که یکی پیدا بشه مثل مواد منو بخوره، بره اون‌ور آب، بعدش دفعم کنه. الان دنبال یکی هستم که بیاد منو بخوره! ...»

 


تعداد بازدید :  347