شماره ۱۴۱۰ | ۱۳۹۷ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
صفحه را ببند
نخل طلا برای دزدان خرده‌پا
گزارش اختصاصی خبرنگار «شهروند» از هفتاد و یکمین جشنواره کن

نرگس جودکی| زن سالخورده سبد خریدش را روی میز صندوقدار خالی می‌کند. سربرمی‌گرداند و لبخند می‌زند. «ایرانی هستید؟ برای جشنواره کن آمده‌اید؟ من برای فردا بلیت فیلم جعفر پناهی را دارم.» جشنواره هفتادویکم کن را اصغر فرهادی کلید زد، همزمان با خروج ترامپ از برجام، در فرانسه کشوری که رئیس‌جمهوری جوانش می‌گوید برای برقراری برجام تلاش می‌کند.
در کاخ جشنواره و خیابان‌های اطراف بیش از ۵۰۰ گارد پلیس کشیک می‌دهند و برای هر بار ورود به کاخ کیف‌ها را بازرسی می‌کنند. بدن‌ها را با دستگاه‌ها چک می‌کنند و سگ‌های بمب‌یاب همه جا را بو می‌کشند. پلیس‌ها این مراسم را تا آخرین روز ادامه می‌دهند و «روز به خیر» و «عصر به خیر» از دهان‌شان نمی‌افتد. با این همه، تدابیر امنیتی به اندازه‌سال گذشته نیست که امانویل مکرون تازه پا به الیزه گذاشته بود و حمله‌های تروریستی ترس در دل اروپا ریخته بود. یک‌سال قبلش کامیونی در شهر نیس (سی‌کیلومتریِ کن) به جمعیت حمله کرده و در پاریس تیراندازی شده بود.
در ‌سال ۲۰۱۷ علاوه بر دولت مرکزی برای نخستین‌بار دولت محلی هم برنامه ویژه خودش را برای مقابله با تروریسم اجرا کرد. کن هفتادویکم با خروج آمریکا از برجام شروع شد و با حمله مرد چچنی به مردم در پاریس دوباره حال و هوای امنیتی‌ گرفت و در روزهای آخر حمله اسراییل به مردم فلسطین تعداد بیشتری از نیروهای ویژه‌ ارتش را به خیابان‌های کن کشاند.
هفته اول، کافه‌داران در هوای آفتابی بساط‌شان را پهن کردند و سهم هر سال‌شان را از گردشگران جشنواره گرفتند. آسمان شهر ساحلی کن دو سه روزی هم یک دل سیر بارید و خیلی زود سروکله چترفروش‌ها پیدا شد. چترفروش‌هایی که معلوم نیست در روزهای آفتابی کجا هستند و چه می‌کنند اما در تهران و کن و هر شهری در هر گوشه دنیا به نم بارانی از خلوت به در می‌آیند و بازاری به پا می‌کنند. الجزایری‌های سیاه‌پوست چترهای رنگی را زیر بغل گرفته و به هر رهگذر خیسی قالب می‌کنند.
مادلین زن میانسال اهل کن که سال‌هاست در حاشیه دریا ساندویچ و نوشیدنی می‌فروشد، می‌گویدکه «در ‌سال ۲۰۱۶ یکی از هتل‌های کن بهترین هتل‌سال اروپا شد.»
کن تا قرن نوزدهم پیشرفت خاصی نداشت. تا زمانی که لرد هنری بروگام، صدراعظم تصمیم گرفت در این گوشه جنوبی فرانسه ویلایی بسازد. بعد از او خیلی از انگلیسی‌ها و اروپایی‌های اریستوکرات هم به این شهر متمایل شدند و قصرها و ویلاهای‌شان را در این کرانه ساختند و شهر را تبدیل به یک شهر رویایی کردند. میانه قرن بیستم دولت فرانسه تصمیم گرفت فستیوال فیلم راه بیندازد. بعد از جنگ جهانی دوم جشنواره فیلم کن مهمترین رخداد فرهنگی بین‌المللی فرانسه شد. تا امروز که رویدادهای دیگری هم به اتفاقات فرهنگی اقتصادی کن اضافه شده است. همزمان با کن در شهر نیس یک جشنواره سینمایی برگزار می‌شود. بعد از کن، جشنواره تبلیغات در این شهر برپا خواهد شد و به جز این روزها در بهار و تابستان مدیترانه خیلی از گردشگران را هوایی می‌کند.
به جز هتل‌ها مردم محلی هم خانه‌ها و اتاق‌های‌شان را اجاره می‌دهند. قایق‌ها و کشتی‌های تفریحی در ساحل مدیترانه پهلو گرفتند و نمایش تجمل و شهرت در لابی‌ هتل‌های پرستاره یازده روز ادامه داشت.
در روزهای جشنواره پیاده‌روی مقابل هتل مارتینز که محل اقامت ستار‌ه‌های سینماست از حضور عکاسان و هواخواهان ستاره‌های سینما خالی نشد. بهناز جعفری و مرضیه رضایی بازیگران فیلم پناهی هم چند روزی میهمان این هتل بودند.
نگهبانان اجازه نمی‌دهند کسی بی‌بهانه و دعوت‌نامه و هماهنگی وارد شود. سمت راست ورودی هتل چهار عقاب وحشی را روی پایه‌های فلزی بسته‌اند. عقاب‌ها راهی به آسمان ندارند و با حسرت مرغ‌های دریایی را نگاه می‌کنند که بدون هماهنگی بر فراز دریا و جشنواره و خیابان و نخل‌های سبز چرخ می‌زنند. عکاس‌ها آماده‌اند تا از خروج بازیگری عکس بگیرند. ویم وندرس می‌آید. با ملازمان بسیار. در رنوی سیاه -رنو یکی از اسپانسرهای جشنواره ۷۱ بود- را برایش باز می‌کنند و صورت بازیگر چند لحظه بعد پشت شیشه دودی ماشین گم می‌شود. صدای هماهنگ شاتر و نور فلش دوربین‌ها. نفر بعدی ستاره جوان چشم‌بادامی است. فریاد هواداران بلند می‌شود. دختر و پسر‌های جوان امضای او را هم می‌گیرند تا کلکسیون امضاهای‌شان تکمیل شود.
با همه شور و هیجان امسال، تعداد مرد و زن پیر و جوانی که ملتمسانه درخواست دعوتنامه نمایش فیلم  را دارند کمتر از پارسال است. بهار گذشته کن هفتادساله می‌شد و باید این را به رخ جشنواره فیلم ونیز می‌کشید. هنوز بعضی مغازه‌داران مثل یوسف که در نزدیکی ایستگاه قطار موبایل فروشی دارد پادری قرمز رنگ نشان جشنواره هفتادم را در مغازه دارند. اما ساحل مدیترانه امسال هم توانست غلغله جشنواره را ببیند و خیل مشتاقان فیلم و کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی را به کن بکشاند و نمایشی برپا کند که به حیات شهر کن رونق دهد و بازیگران و کارگردان‌ها هم از پس آن قراردادهای تازه‌ای ببندند. جوانانی که عصر با لباس‌های شیک و عطر فرانسوی در صف تماشای فرش قرمز ایستادند امید داشتند که دوربین‌ها آنها را نشان دهند تا شاید این حضور گشایشی در بخت‌شان باشد برای ورود به دنیای پرزرق‌وبرق سینما. فیلم‌ها مطابق برنامه‌ها بر پرده ظاهر شدند مثل حرکت اتوبوس‌ها و قطارهای شهر، بدون تاخیر. چهار‌هزار خبرنگار از سراسر دنیا در سه تراس اختصاصی قهوه خوردند و از کن نوشتند و عکس‌های‌شان را مخابره کردند.
همه  می‌دانند
در غیبت عباس کیارستمی و جعفر پناهی باز هم جشنواره رنگی از ایران داشت. اصغر فرهادی با «همه می‌دانند» آمد، امیر نادری و رامین بحرانی با «فارنهایت ۴۵۱.» فیلمسازان جوان هم با آثار کوتاه‌شان. تصویر بازیگران ایرانی بر فرش قرمز در تلویزیون‌های سالن خبرنگاران و راهروهای جشنواره و در نشریات مختلف نقش بست.
آن ماری براون روزنامه‌نگار و منتقد فرانسوی که در صف نمایش فیلم اسپایک‌لی ایستاده می‌گوید امسال همه فیلم‌های ایرانی جشنواره را دیده و فکر می‌کند ردی از سبک و نگاه عباس کیارستمی در آنها وجود دارد. «به نظرم فیلم‌ پناهی در ادامه فیلم‌های کیارستمی است. من این سبک را بیشتر دوست دارم. بیشتر از فرهادی.»
کیارستمی پیش از این نخل طلا را برای طعم گیلاسش به ایران برد. در جشنواره هفتادم آخرین ساخته‌اش ۲۴فریم را نمایش دادند و در اختتامیه از او یاد شد. در جشنواره شصت‌ونهم هم فیلم فروشنده فرهادی دو جایزه فیلمنامه و بازیگری را برد. بیخود نیست که زن سالخورده از این‌که به دیدن فیلمی از ایران می‌رود خوشحال است و لبخند می‌زند «سینمای ایران را همه می‌شناسند.»
حالا بعد از اعلام نتایج همه می‌دانند که کدام فیلمساز نخل را به خانه برده و هیأت داوران کدام رویکرد و سبک و قدرت سینماگری را ستوده‌اند؛ اما در طول جشنواره حرف‌وحدیث‌ها زیاد بود و گمانه‌ها بر پایه صدای کف‌زدن ‌و ستاره‌های جدول‌های نظرسنجی و حاشیه‌های جشنواره بود.
بعد از نمایش هر فیلم صدای دست‌زدن خبرنگاران و منتقدان در سالن نمایش خودش خبر بود و نشانه؛ یعنی که فیلمی تماشاگران را به وجد آورده یا پس زده. مثل فیلم کارگردان لبنانی که تماشاچیان بیش از 10 دقیقه ایستاده و فیلم را تشویق کردند.
برخلاف پیش‌بینی‌ها در همان روزهای اول فیلم فرهادی چنگی به دل منتقدان نزد؛ اما بازیگران فیلم هنوز بعد از نمایش فیلم از تجربه همکاری با کارگردان ایرانی ابراز شگفتی ‌می‌کنند. در هفته اول پاوو پاولیکوفسکی کارگردان لهستانی که قبلا برای نخستین فیلمش ایدا مطرح شده بود، با فیلم جنگ سرد نظر منتقدان را جلب کرد. جشنواره بر روال معمولش پیش رفت تا این‌که فیلم دزدان خرده‌پا از هیروکازو کورئیدا، کارگردان ژاپنی هیاهویی به پا کرد. فیلم گدار میان ستایش منتقدان و رخوت تماشاچیان بلاتکلیف بود.
 «درس سینما درس زندگی است.» شاید این دریافت خاویر باردم، بازیگر، بیراه نباشد وقتی مضمون فیلم‌های جشنواره هفتادو‌یکم کن نشان می‌دهد که بسیاری از سینماگران در یک‌ سال گذشته متاثر از مسائل اجتماعی سیاسی دنیا فیلم ساخته‌اند. مثل فضای برگزاری جشنواره که آغشته به حس‌ و حال دنیای گداخته است. کن هفتاد سالگی را پشت‌ سر می‌گذارد و جشن می‌گیرد، اسراییل در هفتاد سالگی اشغال فلسطین خون می‌ریزد.
هیروکازو که همواره در فیلم‌هایش از اصل زندگی دفاع می‌کند، این‌بار سراغ فقر و پیامدهای اجتماعی آن رفته با پایانی که ناگهان معمایی را در ذهن مخاطب مطرح می‌کند که پس از حل‌شدن هم تماشاگر را رها نمی‌کند.
اسپایک‌لی مثل همیشه در فیلم جدیدش هم به نژادپرستی می‌تازد. فیلم در نظرسنجی‌ها رتبه خوبی می‌گیرد و اسپایک لی با صورت خندان و کت رنگینش به دوربین‌ها نگاه می‌کند. فیلم با تصاویر خبری مستند از سخنرانی ترامپ تمام می‌شود.
در نمایش سراسر خونریزی آخرین فیلم فون تریه چند نفری به اعتراض سالن را ترک می‌کنند. آن ماری براون، منتقد، قبل از نمایش گفته بود که «حتما این فیلمش هم ضدزن است و بعید است خانم کیت بلانشت از این فیلم خوشش بیاید.» در دقایق اول فیلم مرد نقش اول زنی را می‌کشد، در سکانس‌ بعدی زن دیگری و این کشتن ادامه پیدا می‌کند تا فون‌ تریه یکی از خشن‌ترین فیلم‌های سینما را به نمایش بگذارد. چند نفری در یک ساعت اول سالن را ترک می‌کنند. صدای آه و فریادهای خفه‌ای از گوشه گوشه سالن «شصتمین» (سالنی که در شصت سالگی کن ساخته شد) بلند می‌شود. خبرنگاری در ردیف سوم مدام دستش را جلوی صورتش می‌گیرد.
برگزارکنندگان جشنواره امسال در میان بروشورهای مختلفی که توزیع کردند، یک آگهی هم داشتند که از همه شرکت‌کنندگان می‌خواست نسبت به آزار زنان واکنش نشان دهند و اگر پیش از این آزار دیده‌اند یا به موردی برخوردند، با تلفنی که در بروشور نوشته بودند، تماس بگیرند و گزارش دهند.
فون تریه تا امسال از جشنواره کن طرد شده بود. او در آخرین حضورش در کن در یکی از نشست‌‌های خبری فیلمش با اظهارات نژادپرستانه صدای اعتراض داوران را در آورده بود و حالا بعد از سال‌ها با فیلمی به بخش خارج از مسابقه آمد و باز خبرساز شد. از کارگردان‌های فرانسوی هم امسال گدار فیلم به بخش مسابقه فرستاد اما خودش جشنواره را قابل ندانسته و نیامد؛ نشست خبری گدار برگزار شد اما با تماس تصویری. نمای نزدیکی از صورت کارگردان معترض در قاب موبایل در دست مردی و خبرنگاران با خنده سوال‌ها را روبه‌روی موبایل می‌پرسیدند و گدار جواب می‌داد. فردای نشست هم عکس‌هایی از این شکل تازه نشست خبری در بولتن‌ها و مجلات منتشر شد.
گدار هم پیش از این در تاریخ کن نقش داشته؛ ۵۰‌ سال قبل که جنبش ۱۹۶۸ جشنواره را برای مدت کوتاهی قطع کرد.
می آن‌ سال زمان گسترش اعتصابات در پاریس و سراسر فرانسه بود. سه‌میلیون کارگر در خیابان بودند. کارگردان‌های جوانی مثل گدارو تروفو درخواست توقف جشنواره را داشتند. رومن پولانسکی که آن موقع ۳۴ ساله بود و عضو هیأت داوران با اعتصاب‌کننده‌ها همراه شد و استعفا کرد. او گفته بود تروفو و گدار و دیگران مثل کودکانی هستند که نقش انقلابی‌ها را بازی می‌کنند؛ اما من در کشوری زندگی کرده‌ام که همه این اتفاق‌ها جدی بوده است.
در آن‌ سال نخل طلایی داده نشد و جشنواره پنج روز زودتر از موعد بساطش را جمع کرد و تمام شد. فقط ۱۱ فیلم از ۲۸ فیلم را نمایش دادند. سینماگری گفته بود در فرانسه ما عاشق اعتصاب هستیم و این می‌تواند بعد از فوتبال یکی از ورزش‌های ملی‌مان باشد.
دو مجله‌ فرانسوی دوباره این اتفاق را مرور کرده و عکس‌هایی از می ‌۶۸ و کارگردان‌های معترض منتشر کردند. در یکی از عکس‌ها سینماگران معترض پرده نمایش را پایین می‌کشند.
در جشنواره هفتادویکم بار دیگر نام فرانسوا تروفو، فیلمساز فرانسوی، یادآوری شد. رامین بحرانی دوباره فارنهایت ۴۵۱ را ساخته؛ فیلمی که تروفو هم پیش از او براساس یک کتاب تخیلی ساخته بود. نقدی به دنیای رسانه و نمایشی از کتاب‌سوزان در دنیایی که دانستن جرم است. فیلمنامه مشترک امیرنادری و رامین بحرانی اما با کار تروفو متفاوت است.
جشنواره رو به پایان است که فیلم نوری بیلگه جیلان، فیلمساز ترکیه‌ای منتقدان را شگفت‌زده می‌کند تا به آن‌جا که بگویند این فیلم از «خواب زمستانی»، آخرین فیلم کارگردان که نخل طلا گرفته هم بهتر است؛ اما درنهایت جایزه‌ای نصیب این فیلم نشد. پشت‌ صحنه همه بحث‌های هنری و انتقادی و سیاسی که از کن نوشته می‌شد، درآمد نجومی هشتاد‌میلیون دلاری هم به کن رسید. ۱۵‌درصد درآمد کل‌ سال هتل‌ها و سوغاتی‌فروش‌ها از این دو هفته‌ جشنواره‌ تأمین شد.
جمعیت 75‌هزار نفری شهر سه برابر شد. آمارها می‌گویند در جشنواره 2014 توریست‌ها 476‌هزار و 200 شب در هتل‌ها اتاق رزور کرده بودند و 677‌هزار وعده غذا خوردند. 90‌درصد از درآمد 216‌میلیون دلاریِ فرانسه را در این دو هفته گردشگران جشنواره تأمین کردند. در روزهای آخر شهردار کن ضیافتی برگزار می‌کند و میزبان رسانه‌ها و هنرمندان می‌شود؛ کسانی که قرار است هیاهوی جشنواره را نشان دهند اما در این ضیافت هم نمی‌شود به ساحت ستاره‌‌ها نزدیک شد.
فرش قرمز 60متری جشنواره برای هفتادویکمین بار از روی 24پله‌ کاخ جشنواره جمع می‌شود و هیروکازو کورئیدا نخل طلای 24 عیارِ 22‌هزار دلاری را در دست دارد با 167 الماس روی 19ساقه‌ زرین.

تکرار تاریخ در فستیوال کن!
امین فرج‌پور| دوباره در آخرین پرده فستیوال هفتادویکم کن داستان همیشگی سینمای ایران تکرار شد؛ تا همگان به این باور برسند این انگاره که «تاریخ یک‌بار در قالب تراژدی و دیگر بار به صورت کمدی تکرار می‌شود» حداقل در سینمای ایران محلی از اعراب ندارد و این سینما بیش از هر چیز دیگری با تراژدی سروکار دارد.
در هفتادویکمین دوره جشنواره معتبر و معظم کن فیلمی از ایران مورد توجه قرار می‌گیرد و در شب پایانی نیز یکی از جوایز مهم فستیوال را به این فیلم می‌دهند. فیلمی که نویسنده و کارگردانش نه‌تنها در کن نتوانسته حاضر شود که حتی به شکل رسمی اجازه نوشتن و ساختن را هم ندارد و اگر هم می‌نویسد و می‌سازد، یا از پوست‌کلفتیش است یا چراغ سبز مسئولانی که بی‌عدالتی حاکم بر هر حکم ممنوعیتی را درک کرده‌اند.
شب گذشته وقتی نام فیلم سه رخ به‌عنوان برنده بهترین فیلمنامه انتخاب شد و سولماز و پناه پناهی به نمایندگی از پدرشان روی سن آمدند و جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کردند، حسرتی به بزرگی فرهنگ یک کشور کهن در دل‌ها بود که اگر خود فیلمساز می‌توانست برود و جایزه‌اش را بگیرد، چه اتفاق بدی رخ می‌داد و کدام رکن از ارکان این مرز و بوم زیر سوال می‌رفت؛ اما وقتی دقایقی بعد سایت باشگاه خبرنگاران جوان متعلق به صداوسیما در پوشش‌ خبری اختتامیه کن، نام جعفر پناهی را از میان جوایز حذف کرد و یعنی می‌شود گفت که جایزه‌گرفتن او را هم انکار کرد، دوباره و صدباره و هزارباره معلوم شد این قصه سر دراز دارد.
حالا داستان همیشگی دوباره تکرار خواهد شد. دوباره جایزه مهم یک فستیوال مهم که همه جای دنیا سرافرازی هنرمند را بار می‌آورد، انتقادها را روانه فیلمساز خواهد کرد. دوباره سینماگر برنده و افتخارآفرین به گوشه رینگ فرستاده خواهد شد. دوباره شائبه سیاسی‌بودن جوایز مطرح خواهد شد و دوباره و صدباره تلاش خواهد شد که باور کنیم استقلال پشیزی نمی‌ارزد و برنده واقعی آن سینماگران سفارش‌بگیری هستند که بهترین بودجه‌ها و امکانات و تبلیغات و سینماها و ساعت‌های پخش را در اختیار می‌گیرند و در آخر هم اگر کمترین انتقادی از فیلمشان بر زبان‌آید زیر میز زده و بازی را به هم می‌ریزند.
بله؛ در فستیوال کن امسال تکرار داستان آموزنده‌ای را شاهد بودیم که عمری چند دهه‌ای دارد.

تمام برگزیدگان مهمترین جشنواره سینمایی دنیا
فیلم «دزدان مغازه» ساخته هیروکازو کوریدا کارگردان ژاپنی جایزه نخل طلایی هفتادویکمین دوره جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد. هیأت داوران مسابقه اصلی جشنواره به ریاست کیت بلانشت با اهدای جایزه اصلی به لین فیلم انتخابی غافلگیر‌کننده داشت. جعفر پناهی هم برای «سه رخ» جایزه بهترین فیلمنامه را به شکل مشترک با «لازاروی خوشحال» ساخته آلیس رورواچر به دست آورد. این در حالی ا‌ست که جایزه بزرگ هیأت داوران به «بلک کلنزمن» ساخته اسپایک لی رسید و نادین لبکی کارگردان لبنانی جایزه داوران را گرفت.
نخل طلایی:  «دزدان مغازه» هیروکازو کوریدا
جایزه بزرگ هیأت داوران: «بلک کلنزمن » اسپایک لی
جایزه هیأت داوران: «کفرناحوم» نادین لبکی
نخل طلایی ویژه: «کتاب تصویر» ژان لوک گدار
بهترین کارگردان: پاول پاولیکوفسکی برای «جنگ سرد»
بهترین بازیگر مرد: مارچلو دانته برای «داگمن»
بهترین بازیگر زن: سمال یسلیاموا برای «آیکا»
بهترین فیلمنامه: «سه رخ» جعفر پناهی و «لازاروی خوشحال» آلیس رورواچر
جایزه دوربین طلایی (بهترین فیلم اول): «دختر» لوکاس دانت
نخل طلایی بهترین فیلم کوتاه:  «همه این موجودات» چارلز ویلیامز

 


تعداد بازدید :  810