شماره ۱۳۷۱ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۷ اسفند
صفحه را ببند
راه‌های گشودن دهان پستة دربسته

علی اکبر محمدخانی|  چند روز پیش یک عده از مسئولان تشریف آوردند منزلمان تا پیشاپیش عید را تبریک بگویند. ما که از سور و سات عید فقط یک کاسه پستة نامرغوب و نخودچی داشتیم، آنرا جلویشان گذاشتیم. آقایان نخودچی‌ها را کنار زده و سراغ پسته‌ها رفتند، اما پسته‌ها را دربسته یافتند. یکی از مسئولان سقلمه‌ای به کناری‌اش زد که «برو از تو ماشین اون برجامو بردار بیار، شاید گشایشی حاصل بشه» آنطرف‌تر دیگری برای پسته‌ها دست تکان می‌داد و می‌پرسید: «از ساعت چند اینجایید؟» اما پسته‌ها هیچ محلش نگذاشتند. دیگری به پسته‌ها تَشَر زد که «به خودتون بیایید» ولی پسته‌ها به خودشان نیامدند. آن یکی با گفتن «اتفاقا چه خوب شد بگم‌بگم راه انداختید» خواست پسته‌ها را تحریک کند که دهان باز کنند ولی افاقه نکرد. دیگری خواست گازانبری دهان پسته‌ها را صاف کند که یکی از مسئولان سابق که به گفت‌وگو اعتقاد داشت ایشان را راضی کرد تا با پسته‌ها به گفت‌وگو بنشیند، اما گفت‌وگو هم نتیجه نداد. آخر سر یکی داشت با آرپی‌جی می‌آمد پسته‌ها را پودر کند که بخت یاری کرد، ناگهان صدای ناجوری شنیده شد؛ پسته‌ها از شنیدن صدا دهان باز کرده و خندیدند، مهمان‌ها فرصت را غنیمت شمرده و در کسری از ثانیه ترتیب پسته‌ها را دادند. پسته‌ها که تمام شد، مسئولان یک نگاه شیطنت‌آمیز به اینجانب انداختند که یعنی: «ای کلک، صدای چی بود؟» بنده به صندلی پلاستیکی زیر پایم اشاره کردم، اما باورشان نشد، ایشان رفتند. در انتها ما ماندیم و یک کاسه نخودچی.


تعداد بازدید :  1182