شماره ۱۳۷۱ | ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۷ اسفند
صفحه را ببند
خاورمیانه در سالی که گذشت
شهرهایی که در جنگ می‌میرند!
تخمین زده می‌شود که تا پایان 2015 حدود 65میلیون نفر در اثر درگیری یا آزار و اذیت آواره شده‌اند

شهروند| در روزهای آخر اسفند قرار داریم و شاید گفتن و نوشتن از «جنگ» رسم خوشی نباشد، اما مگر نه آن‌که ما روزهایمان را در آرزوی «صلح» پشت سر می‌گذاریم؟ زمینه تحقق صلح هم جهانی عاری از خشونت و جنگ است. امروزه شاهد تغییری عمده در تاریخچۀ مخاصمات مسلحانه هستیم که در نتیجه آن شهرها گاهی سال‌ها در چنگال اشکال گوناگون جنگ شهری گرفتار می‌شوند. از زمان‌های کهن، حمله به یک شهر و محاصره آن وحشتی مرگبار بر جان شهرنشینان مستولی می‌کرده است. با این حال، در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی، چنین به نظر می‌رسید که روش کهنۀ محاصره و جنگ شهری به موضوعی متعلق به گذشته تبدیل شده بود. همین شد که روش «جنگ در فضای باز» همچنان تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت، اما از آن زمان، جنگ‌ها باز هم به شهرها بازگشته‌اند و غیرنظامیان شهرنشین باز هم در مرکزیت جنگ قرار گرفته‌اند، درحالی‌که گرفتار، مجروح، گرسنه و فقیر هستند، گروگان گرفته می‌شوند، به‌عنوان سپر انسانی از آنها استفاده و اغلب از فرار آنها جلوگیری می‌شود. بدتر آن‌که این جنگ‌های نوین شهری می‌توانند سال‌های متمادی ادامه یابند چراکه اکنون گروه‌های مسلح بجای زیر بوته‌ها خود را در زیر چتر شهر پنهان می‌کنند و جنگ‌های پارتیزانی به شدت شهری شده‌اند.
درخواستی فوری
«مادر یک کودک خردسال، شوهر خود را در زمانی که برای تهیه غذا برای خانواده خود بیرون رفته با شلیک یک تک‌تیرانداز از دست می‌دهد»؛ «پدری با چهار فرزند در زمانی که یک راکت در حیاط خانه آنها فرود می‌آید، مرگ همسر و کودک خردسال خود را به چشم می‌بیند»؛ «یک فرمانده توضیح می‌دهد که چطور افرادش مجبور بوده‌اند درگیر جنگ خانه به خانه شوند درحالی‌که خانواده‌ها در داخل خانه‌ها پنهان بوده‌اند». اینها فقط برخی از داستان‌هایی است که ماهیت جنگ‌های شهری امروزین را به ما نشان می‌دهند. جنگ‌های شهری در خاورمیانه آثاری طولانی‌مدت و انباشتی از خود به جا می‌گذارند و مردم عادی را دچار سختی‌های غیرمعمولی می‌کنند. گفته‌های غیرنظامیان ساکن این شهرها درباره شهری شدن مخاصمات مسلحانه در کنار اطلاعاتی که مهندسان آب، امدادگران، کارکنان سازمان‌های بشردوستانه و کارشناسان علوم سیاسی و تاریخدانان ارایه می‌دهند، به ما شمایی از ترس و وحشت روزمرۀ مردم گرفتار در این شرایط را می‌نمایاند. شهرهایی که در اخبار از آنها شنیده‌ایم- حلب، حمص، موصل، فلوجه، رمادی، تعز- همگی در دل داستان‌های مهمی برای گفتن دارند. شهر حلب در سوریه برای بیش از ‌هزار‌سال مرکز یادگیری، موسیقی و تجارت و تا پیش از آغاز جنگ قلب اقتصاد کشور هم بوده است، اما اکنون مرکز تاریخی آن تا حد زیادی تخریب شده، جمعیت آن کاهش یافته و حیات معنوی، فرهنگی و اقتصادی آن نابود شده است. شهر موصل در عراق زمانی به دلیل بردباری مردمانش و نیز اختلاط ادیان و فرهنگ‌ها مشهور بود. تعز در جنوب غربی یمن، پیش از محاصرۀ 15 ماهه مرکز صنعت، تولید قهوه و تحصیل بود. زندگی مردم در این شهرها تحت‌تأثیر جنگ بوده یا هنوز هم اینچنین است. جنگی که در خیابان و در مقابل خانه‌ها و محل‌های کسب آنان رخ می‌دهد. مردم بسیاری از دیگر شهرهای عراق، سوریه و یمن هم داستان‌های مشابهی برای نقل کردن دارند.
آلام شهرنشینان و حقوق بین‌المللی بشردوستانه
حدود نیمی از تلفات ناشی از جنگ در سراسر جهان بین 2010 و 2015 مربوط به جنگ‌های عراق، سوریه و یمن بوده که در آنها جنگی خشونت‌بار در شهرها در جریان بوده است. درحالی‌که جنگ شهری و رنج و عذاب ناشی از آن موضوع جدیدی نیست، روش‌های جنگی که امروزه در سطح شهرها شاهدیم بسیار فراگیر و مخرب شده‌اند. این روش‌ها موجب بروز مشکلات جدی شده و احتمال درگرفتن چرخه‌هایی از خشونت را افزایش می‌دهند. نرخ تلفات غیرنظامیان هم به شدت بالاست: براساس برخی آمار، 92درصد از مرگ‌ومیر و جراحت غیرنظامیان ناشی از کاربرد تسلیحات انفجاری در مناطق پرجمعیت است (در مقایسه با 34درصد در زمانی که این قبیل تسلیحات در جاهای دیگری به کار می‌رفتند).
چرا تلفات انسانی تا این حد بالاست؟ یک دلیل اصلی همان عدم رعایت حقوق بین‌المللی بشردوستانه است که به قانون مخاصمات مسلحانه هم مشهور می‌باشد. این مجموعه قوانین از کسانی که در خصومت‌ها مشارکتی نداشته یا دیگر ندارند حمایت می‌نماید و روش‌ها و وسائل جنگی را محدود می‌سازد. این قانون در اصل درصدد محدود کردن آثار مخاصمات مسلحانه است تا آن‌که حدی از انسانیت در زمان جنگ رعایت شود. با این حال این قانون نقض می‌شود. غیرنظامیان و ساختمان‌های غیرنظامی مانند بیمارستان‌ها و مدارس هدف قرار می‌گیرند، افراد عادی در دام محاصره گرفتار می‌شوند و توجه مستمر به حمایت از جمعیت غیرنظامی معطوف نمی‌شود. در کل، پیامدهای این امر بسیار مخرب است.
یک دلیل دیگر، نحوه انتخاب سلاح و چگونگی کاربرد آن در مناطق پرجمعیت است. درحالی‌که بمباران در مقیاس بزرگ که سطح وسیعی را نابود می‌کرد و در برخی نبردهای قرن بیستم به کار می‌رفت، در قرن 21 دیگر کاربرد چندانی ندارد، بمباران هوایی و توپ‌باران سنگین مناطق غیرنظامی هنوز هم جزو ویژگی‌های جنگ‌های نوین هستند. علاوه بر این، به دلایل متعددی راه‌حلی سیاسی برای درگیری‌های شهری جدید یافت نشده که به معنای آن است که مردم باز هم در طول سالیان قربانی خشونت خواهند بود.
امروزه یکی دیگر از مشخصات مخاصمات شهری در خاورمیانه، تعداد نیروها و گروه‌های مسلحی است که در درگیری مشارکت داشته و از طرف طیف وسیعی از دولت‌ها نیز حمایت می‌شوند. این امر موجب پیچیده شدن روند ایجاد صلح و کمک به مردم می‌شود.
در همین حال، یک شکل قدیمی جنگ، یعنی همان محاصره، دوباره رایج شده است. نیروها و گروه‌های مسلح برای احتراز از خطر جنگ در مناطق پرجمعیت، اکنون به روش محاصره روی آورده‌اند. با این حال، هر دو طرف محاصره‌کننده و محاصره شونده جان غیرنظامیان را به خطر انداخته و سلامت و کرامت آنان را تهدید می‌نمایند. غیرنظامیان به شدت از کمبودها در رنجند و برخی از آنها محاصره‌هایی طولانی‌تر از لنینگراد و سارایوو را به چشم دیده‌اند. بدین روی، امروزه محاصره به شکلی که در خاورمیانه به کار می‌رود هم خلاف وجدان و هم غیرقانونی است.در آخر، تلفات انسانی به این دلیل بالاست که مجروحان و بیماران در بیشتر موارد نمی‌توانند به مراقبت‌های درمانی مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند. بیمارستان‌ها هدف حمله قرار گرفته و خیلی از آنها فاقد کارکنان، منابع و داروی لازم برای عملکردی مناسب هستند، حال چه رسد به این‌که بتوانند پاسخگوی نیازهای فزایندۀ موجود باشند.
مهاجرت جمعی از شهرها
جای تعجب نیست که میلیون‌ها نفر از شهرها گریخته‌اند. تخمین زده می‌شود که تا پایان 2015 حدود 65‌میلیون نفر در اثر درگیری یا آزار و اذیت آواره شده‌اند. اکثر آنها در داخل مرزهای کشور خود باقی خواهند ماند، درحالی‌که نیاز بالایی به کمک‌های بشردوستانه دارند. تخمین‌های جدید نشان می‌دهد که ادامه درگیری در سوریه، عراق و یمن موجب حدود نیمی از این آوارگی‌ها شده است و جنگ سوریه به تنهایی باعث یک‌ششم آوارگی‌هاست. بیش از 6‌میلیون سوریه‌ای نزد اقوام خود یا در پناهگاه‌های ویژه یا نزد جوامع میزبان در داخل سوریه زندگی می‌کنند و بیش از 5 میلون نفر از آنان هم کشور را ترک کرده‌اند. به همین ترتیب، بیش از 8درصد از یمنی‌ها و عراقی‌ها کماکان در داخل کشور خود آواره هستند.
آثار نامشهود
آثار ویرانگر حمله به محیط‌های شهری یکی از عواملی است که مردم راهی به جز ترک خانه و شهر خود نداشته باشند. اگر یک لوله آب یا فاضلاب به دلیل انفجار بمب صدمه ببیند، هزاران نفر ممکن است دیگر به آب پاک دسترسی نداشته باشند که به نوبه خود منجر به مشکلات بهداشتی و خطر بسیار بزرگتری چون بیماری‌های مسری می‌شود. اگر یک بیمارستان‌ بمباران شود، اثر این کار فراتر از مرگ ناراحت‌کنندۀ کارکنان درمانی و بیماران و تخریب تأسیسات درمانی است. در طول زمان، هزاران نفر ممکن است به دلیل بیماری‌ و عفونت‌هایی که به راحتی قابل درمان هستند جان خود را از دست بدهند، چون تأسیسات درمانی و کارکنان آن برای کمک به آنها موجود نبوده‌اند.در همین حال، نبردهای سهمگین در طول شب و روز و بمباران دایمی، مردم را وادار به زندگی در ترس، هراس و اندوهی دایمی می‌کند. این می‌تواند منجر به استرس و تنش حاد شود که خود بازسازی زندگی، یافتن و حفظ شغل و شکستن چرخه خشونت را برای مردم بسیار مشکل می‌کند.
سپس نوبت به کار طولانی‌مدت بازسازی می‌رسد که نه فقط به دلیل تخریب کامل زیرساخت‌ها، بلکه همچنین به دلیل میلیون‌ها گلوله و مهمات عمل‌نکرده که در میان ویرانه‌ها پنهان هستند، کاری بسیار پیچیده است. شاید حتی نتوان هزینه اصلی جنگ شهری را اندازه‌گیری کرد. کودکان از آموزش و کودکی کردن محروم شده‌اند. هیچ نسلی امیدی به آینده ندارد. جوامع محلی به دلیل شرایط حاد، بی‌اعتمادی و نفرت از هم پاشیده شده‌اند. کارکنان ماهر رفته‌اند. جوانان در خشونت‌ها گرفتار شده‌اند. اینها واقعیت‌های مخاصمه مسلحانه در مناطق شهری و دلیل اجبار بسیاری از مردم به فرار هستند.
هزینه‌ای بسیار بالا
داستان کسانی که در بحبوحۀ جنگ شهری زندگی می‌کنند به ما چه می‌گوید؟ می‌گوید که هزینه انسانی جنگ شهری خیلی خیلی بالاست. کسانی که در این مخاصمات شدید و طولانی نقشی دارند، چه نقش سیاسی و چه نظامی، باید به تمامی هزینه‌های احتمالی توجه کنند، چه کوتاه و چه طولانی‌مدت و برای حذف یا کاهش این هزینه‌ها اقدامی عاجل نمایند.
چیزهای زیادی برای از دست دادن و چیزهای زیادی هم برای به دست آوردن وجود دارند
اما ما باید هم اینک دست به کار شویم، با اراده و به خاطر انسانیت،
تا بالاخره روزی ساکنان شهرهای درگیر جنگ بتوانند بگویند: «من شاهد تولد دوباره شهرم بودم.»
اول از همه این‌که آنان باید بیشتر کار کنند تا راه‌حلی سیاسی برای مشکل خود بیابند. جدای از آن، طرف‌های جنگ هم باید متوجه آثار نبرد روی مردمی باشند که درنهایت می‌خواهند بر آنها حکمرانی کنند. در غیراین صورت، وقتی مردم همه چیز خود را از دست داده و دچار آلامی به این شدت شده‌اند و خدماتی که برای حیات آنها ضروری هستند به شدت خسارت دیده‌اند یا به کل تخریب شده‌اند، دیگر چه چیزی برای طرف‌های جنگ باقی خواهد ماند تا بر آن حکومت کنند؟ آیا طرف‌های پیروز خواهند توانست صلح و آرامش را حفظ کنند اگر مردم باور داشته باشند که آنها نه قانون را رعایت کرده‌اند و نه به انسانیت احترام گذاشته‌اند؟
حمایت‌های خارجی هم به سبز شدن هزاران گروه مسلح از زمین کمک کرده که در نتیجه بر آثار درگیری افزوده و دستیابی به صلح را هرچه مشکل‌تر ساخته است. دولت‌هایی هم که از طرف‌های مخاصمه مسلحانه حمایت می‌کنند، باید از نفوذ خود استفاده کرده و به منافع قربانیان مخاصمه مسلحانه توجه کنند. آنها نباید نقض حقوق بین‌المللی بشردوستانه را ترغیب و از آن حمایت کنند و باید هر کاری از دست‌شان برمی‌آید را انجام دهند تا رعایت حقوق بین‌المللی بشردوستانه تضمین شود.
همچنین باید از گذشته درس گرفت و به سرعت گام‌های لازم برای بازسازی جوامع محلی را برداشت تا دسترسی مردم به آموزش قطع نشده و از آوارگان حمایت شود و نیز باید در تلاش‌های جامع برای دستیابی به صلح مشارکت داشت. با عملکردی قاطع و هماهنگ، شهرها و ساکنان آنها خواهند توانست خود را بازسازی کرده و محلاتی که به ویرانه‌ای تبدیل شده‌اند با سرعت بیشتری به زندگی باز خواهند گشت.
به عنوان مثال شاید باز هم تعز برای معماری خاص و قهوه خوب و خوش بوی خود به خاطر بیاید و نه به دلیل بوی تعفن زباله‌هایی که در خیابان مانده‌اند. موصل که صحنه نبردهای خیابانی شدید است، می‌تواند دوباره مهد آموزش، پزشکی و تولید نفت باشد. حلب دوباره خواهد توانست به غذا و موسیقی آن شناخته شود و نه به خروش بمب‌ها و ساختمان‌های درحال فروپاشی. با این حال، چیزهای خیلی زیادی برای از دست دادن و به دست آوردن وجود دارند، اما باید همین حالا دست به کار شد، با قاطعیت و براساس انسانیت، تا بالاخره روزی ساکنان شهرهای درگیر جنگ بتوانند بگویند: «من شاهد تولد دوبارۀ شهرم بودم.»
حقوق بین‌المللی بشردوستانه چه می‌گوید؟
طرف‌های درگیر باید همواره به حقوق بین‌المللی بشردوستانه احترام گذارند. عملکرد دشمن هرگز توجیهی برای نقض این قوانین نیست.
دولت‌های حامی طرف‌های درگیر باید اطمینان حاصل کنند که طرفی که از آن حمایت می‌کنند به حقوق بین‌المللی بشردوستانه احترام می‌گذارد.
طرف‌های درگیر باید از به دام انداختن غیرنظامیان در محاصره احتراز کنند، تا اطمینان حاصل شود که دسترسی سریع، مستمر و بدون ممانعت بشردوستانه به تمامی شهرنشینان نیازمند امکان‌پذیر است و نیز به منظور تضمین این‌که مردم بتوانند اگر بخواهند منطقه خود را در ایمنی ترک کنند. مشکلات ناشی از این قبیل محاصره‌ها، پیامدهایی را برای چندین نسل به دنبال دارد.
طرف‌های درگیر باید از استفاده از تسلیحات انفجاری با اثر گسترده در مناطق پرجمعیت احتراز کنند. جدای از مرگ و تخریبی که این تسلیحات در محل انفجار ایجاد می‌کنند، آثار طولانی‌مدتی هم بر زیرساخت‌ها و خدمات شهری دارند که برای سلامت و بقای مردم بسیار خطرناک هستند.
طرف‌های درگیر باید از سیستم‌های حیاتی و پیچیده شهری حمایت و حفاظت کنند. سیستم‌های پیچیده و در هم تنیده‌ای که تأمین آب، برق و خدمات بهداشتی ضروری را برای تأسیسات درمانی شهری به عهده دارند اغلب جزو نخستین قربانیان جنگ شهری هستند. همگان باید تمامی اقدامات لازم را برای عدم حمله و ایجاد وقفه در کار این سیستم‌ها به کار بندند.
طرف‌های درگیر و جامعه بین‌الملل باید از آواره کردن مردم پرهیز کرده و به حقوق آنها احترام گذارند و نیز به نیازهای کسانی که در داخل کشور آنها آواره شده‌اند رسیدگی کنند.
مقامات و جامعه جهانی باید از پناهندگان ناشی از این مخاصمات حمایت کرده و به آنها کمک‌رسانی کنند.
مقامات، طرف‌های درگیر و جامعه جهانی باید تلاش بیشتری برای تضمین حمایت و حفاظت از تأمین کنندگان خدمات ضروری و کارکنان سازمان‌های بشردوستانه به خرج دهند.

 


تعداد بازدید :  270