کاظم اولیایی کارشناس مدیریت فوتبال
در سالی که گذشت ورزش ایران روزهای نسبتا خوبی را سپری کرد اما میتوانست از این بهتر هم باشد. در آن حدی که توقع داریم و هزینه میکنیم و باید موفق میشدیم، نشدیم. چون ورزش ایران و تمام فدراسیونها مشکلاتی شبیه به هم دارند و تا وقتی این مشکلات پابرجا باشند باید به موفقیتهای مقطعی در ورزش دلخوش کنیم. متاسفانه در کشور ما دولت تبدیل به قیم ورزش شده که این موضوع نمیتواند به سود این پدیده مهم و پرطرفدار باشد. دولت تبدیل به متولی و متصدی ورزش کشور شده درحالیکه ساختار ورزش اقتضا میکند دولتها فقط متولی باشند و اداره ورزش برعهده مردم باشد.
متاسفانه در ورزش ما حتی انتخاب روسای فدراسیونها برعهده دولت قرار میگیرد و طبیعی است که در این میان منافع دولت بیشتر از هر چیز دیگر باید تأمین شود. در هیچ کشوری حتی عقبافتادهترین کشورها نمیبینیم که وزیر تیمداری و باشگاهداری کند و رئیس مجمع دو باشگاه باشد.در درازمدت این موضوع نه به نفع ورزش است نه به نفع دولت چون به تدریج معضلی مثل آنچه در کشتی رخ داده و آقایان قادر به حلوفصل آن نیستند رخ میدهد. بعد از 40سال باید تکلیف ورزش ایران با خیلی چیزها روشن شود چون بلاتکلیف بودن، مصلحت ورزش ما نیست.
ما باید تکلیفمان را با ورزش کشور روشن کنیم. همین اتفاقی که اکنون برای کشتی رخ داده ممکن است با تحقیق و تفحص بقیه فدراسیونهای جهانی برای سایر رشتهها ازجمله فوتبال رخ دهد.
واقعا تعجبآور است که فدراسیون فوتبال نامه مکتوب به فیفا نوشته و تأیید میکند که فوتبال ایران دولتی نیست و به صورت خصوصی اداره میشود و ما دقیقا اساسنامه فیفا را اجرا میکنیم. کجای دنیا اینطور به صورت واضح دروغ میگویند؟آیا این دروغها چهره ملت ایران را در دنیا تخریب نمیکند؟
چطور میتوانیم به این سادگی دروغ بگوییم آن هم درحالیکه مهمترین و پرطرفدارترین تیمهای فوتبالمان دستشان در جیب دولت است و زیرمیزی از دولت پول میگیرند؟ چطور میشود که حتی قوانینی که خودمان تصویب کردیم را رعایت نمیکنیم و درحالیکه میدانیم نباید بخش نظامی تیمداری کند اما تیمهایی مثل ملوان و تراکتورسازی در فوتبال حضور دارند و بودجه خود را از نیروی دریایی و سپاه تأمین میکنند؟
درست است که ما در سال 96 عناوین فردی و تیمی قابل اعتنایی به دست آوردهایم اما باید نگاهمان به دوردستها هم باشد. جوانان ایرانی به دلیل محدود بودن تفریحاتشان، بیشتر وقت خود را در ورزش سپری میکنند اما نمیتوانیم از این پتانسیل به بهترین شکل استفاده کنیم. باور کنید ورزش ایران پتانسیل کسب موفقیتهای بیشتر از این را دارد اما متاسفانه نحوه اداره ورزش و منفعتهای موقتی باعث شده نتوانیم آنطور که باید موفق باشیم. من نمیتوانم به ورزش ایران در سال 96 نمره قبولی بدهم چون روزهایی را در آینده میبینم که ورزش ایران به انزوای بینالمللی دچار میشود.
لغو میزبانی ایران در جامجهانی کشتی یکی از همین اتفاقات تلخی است که دیر یا زود برای رشتههای دیگر و میزبانیهای بینالمللیشان رخ خواهد داد. بالاخره تا یک زمانی و یک جایی میتوان دروغ گفت و همه چیز را وارونه نشان داد. باید بیاییم و شهامتی به خرج دهیم و تکلیف برخی چیزها روشن شود.
همین ماجرای حضور بانوان در ورزشگاهها معضلی عجیب در ورزش است که میتواند در آینده برای فوتبال ایران دردسرساز شود.اگر طبق قوانین کشور ما بانوان نباید در ورزشگاهها حضور داشته باشند پس چرا در بسکتبال آنها را راه میدهیم و در والیبال و فوتبال راه نمیدهیم؟چرا وقتی تحت فشار قرار میگیریم قوانین خودمان را هم نادیده میگیریم و از رئیس فیفا میخواهیم بیاید و رئیسجمهوری ما را قانع کند که بانوان را به ورزشگاههای فوتبال راه بدهیم؟
من اطمینان دارم که ورزش ایران مثل یک دوندهای است که جلوی پای خودش مانع میگذارد تا سرعتش کم شود وگرنه ما از کشورهای همسایه خودمان کمتر نداریم اما نمیگذاریم که کارمان درست پیش برود. قطعا در سال 97 هم نمیتوان تمام این اشکالات را برطرف کرد اما میتوانیم به صورت تدریجی پیش برویم و برخی از موانع را برای پیشرفت ورزش از میان برداریم. در صورت واگذار شدن ورزش به بخش خصوصی شاهد گستردگی آن در تمام جامعه خواهیم بود و آن وقت است که تمام نیروها و پتانسیلها وارد ورزش میشوند و میتوانیم به موفقیتهای بزرگ برسیم. چیزی که اصلا بعید نیست و امیدوارم درسال جدید استارت آن زده شود.