داوود نجفی|
هرچه در تاریخ گشتم، اولین خانهتکان دنیا را پیدا نکردم. اوایل فکر میکردم خانهتکانها کسانی هستند که چون در بیرون از خانهتکاندادن جرم بوده، به درون خانه میرفتند و آنجا تکان میدادند. بعدها وقتی در مراسم پرفیض خانهتکانی شرکت داده شدم، به صورت عمیقی معنایش را درک کردم. به نظرم برای اولینبار مکمل همبودن زن و مرد با خانهتکانی معنا گرفته است، یعنی یک مرد با گشادشدن لوزالمعدهاش، نیاز را برای خانهتکانی ایجاد کرد و یک زن از ریختوپاش آن مرد به تنگ آمده و خانهتکانی را ابداع کرده، اما اولین خانهتکانیها تلفات زیادی داشتند، چون مردها اگر حالش را داشتند، توی خانهتکانی کمک کنند که هیچوقت خانه را کثیف نمیکردند. پس چون آن زمان چیزی به اسم طلاق وجود نداشته، نیاز به اولین رمال در تاریخ زناشویی احساس شد و آن رمال یک منطقهای را در خانهها شبیه مثلث برمودا ایجاد کردند که با غیبکردن وسایل مهم مردها و به بهانه پیداکردنش از آنها کار بکشند. از آنجایی که آدمهای اولیه چیزی به جز برگ و سرنیزه نداشتند، درصورت گمشدن هرکدام آنها از گرسنگی میمردند، چون اگر برگشان نبود، از خجالت نمیتوانستند بیرون بروند، درنهایت شکار نمیکردند و از گرسنگی میمردند، اگر هم برگشان بود ولی سرنیزهشان نبود، وقتی بیرون میرفتند، مجبور بودند با برگشان بازی کنند و دست به ناف به خانه برگردند و صبر کنند تا از گرسنگی بمیرند. امروز خانهتکانیها پررنگتر و پرخرجتر شدهاند. طبق معمول تحقیقات نشان دادهاند که هر خانهتکانی به اندازه دو تا سیل ضرر مالی به همراه دارد. میترسم روزی برسد که دلیل خانهتکانی، یا همان دید و بازدید عید از بین برود ولی همچنان با جمله مگر خودمان آدم نیستیم مراسم به ارث رسیده از نیاکان را به نحواحسن انجام دهیم.