شماره ۱۳۶۸ | ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۳ اسفند
صفحه را ببند
تمیز کنید، قبل از این‌که تمیزتان کنند

سیدجواد قضایی  |  در بحث خانه‌تکانی هرچه اصرار کردم خودم زیر تختم را تمیز می‌کنم، مادرم قبول نکرد و گفت: «پونزده ساله می‌گی تمیز می‌کنم! کم مونده سی سالت بشه هنوز زیر اون تخت لعنتی تمیز نشده! بکش کنار.» کیسه زباله به دست رفت زیر تخت و دوساعت بعد بیرون آمد. کیسه کاملا پر شده بود، هلم داد بیخ دیوار و دست به کمر روبه‌رویم ایستاد و گفت: «هرچی لقمه برات گرفته بودم ببری مدرسه بخوری اینجاست. چی کوفت می‌کردی اونجا؟» مثل بچه دبستانی‌ها سرم را انداختم پایین و آهسته گفتم: «ساندویچ.» سرش را تکان داد و گفت: «حالا اون به جهنم، هرچی ورقه فیزیک داری، همش زیر 10شدی! هیچ‌کدومو هم نشون ندادی.» بعد چهره‌اش برافروخته شد و ادامه داد: «اینم به جهنم، بسته سیگار چی میگه؟! اینم به درک، مگه نگفته بودم دوستاتو نمیاری خونه؟ هان؟ الان من چه خاکی به سرم بریزم؟» بعد دستش را کرد توی کیسه، وحید بیچاره کاملا خشک شده بود. 10‌سال قبل برای این‌که مادرم او را نبیند که از مدرسه با هم آمده بودیم خانه یواشکی سیگار بکشیم، گفتم برود زیر تخت و تا نگفتم نیاید بیرون. از اول هم نباید می‌گذاشتم زیر تختم را تمیز کند.


تعداد بازدید :  359