سیدجواد قضایی| فرم را گرفتم جلوی کارمند اداره و گفتم: «یه امضا میخوام.» کاغذ را گرفت توی دستش کمی پشتورویش را برانداز کرد و گفت: «امضا میخوای چیکار توی این گرونی دلار و طلا؟ میدونی مظنه زمین چقدر شده؟» بعد فرم را داد دستم و حوالهام کرد به اتاق چپیاش. توی اتاق چپی یکی یقه دیگری را چسبیده بود و داد میزد: «رونالدو بهتر از مسیه! »
عرض کردم: «کارشناس اوراق بهادار و فلزات قیمتیِ اداره فرمودن بیام پیش شما برای امضا!» آقایان تحلیلگر فوتبال همانطور دست به یقه کاغذم را ورانداز کردند، رو به اتاق بغلیشان داد زدند: «بغلی بگیر.» از اتاق بغلی صدایی آمد: «چیو بگیرم.» مسی و رونالدو: «این آقاهه رو» اتاق بغلی: «چیکارش کنم؟» مسی و رونالدو: «بده بغلی!» و بعد شلیک خنده توی اداره پیچید. داشتم میرفتم اتاق بغلی که یک نفر با سینی چای جلویم را گرفت و گفت: «چیه کاغذت؟» نشانش که دادم گفت: «اینکه فرم تقاضای وامه! اینجا اداره رسیدگی به امور دام و طیوره.» گفتم: «پس من کجا برم؟» با سر اشاره کرد: «اداره بغلی!»