شماره ۱۲۷۲ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۳ آبان
صفحه را ببند
داغ غم بر سینه زاگـرس

ساعت 21 و 48 دقیقه شبا‌هنگام یکشنبه 21 آبان بار دیگر نقطه‌ای از ایران لرزید. رعشه‌ای به بزرگای 3/7 دهم در مقیاس امواج درونی زمین یا همان «ریشتر» معروف خودمان که آنقدر طی این سال‌ها با واژه‌اش مأنوس بوده و زندگی کرده‌ایم که گویی با خالقش یعنی چارلز ریشتر آمریکایی، هم اویی که خشم زمین را برای نخستین بار اندازه گرفت و مقیاسی برای سنجشش ساخت، سال‌هاست همسایه و همسفره‌ایم. بوئین‌زهرا، رودبار و منجیل، طبس، بم، اهر و ورزقان و... ابتدای این فهرست کجاست؟ آغازش چه اهمیتی دارد وقتی که می‌دانی شوربختانه انتهایی نمی‌توان برایش متصور بود. گویی تقدیر این است که ایرانی با ترس از زلزله به دنیا آمده، با ترس از زلزله زندگی کرده و با ترس از زلزله نیز از جهان فانی رحلت کند، هرچند که بسیاری نیز سوای هراسی چنین کشنده، این شانس (شانس؟ چه واژه نامأنوسی!) را دارند که فاجعه را با گوشت و پوست و خون خود نیز تجربه ‌کنند. اما امروز در دومین صبحگاه مصیبت، قلب داغدیده ایران برای کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصر شیرین، دالاهو، چشمه سفید، کرند، جوانرود، اسلام‌آباد غرب، روانسر، ازگله، گیلانغرب، ثلاث باباجانی، کامیاران و... می‌تپد. صف‌هایی که مقابل پایگاه‌های انتقال خون حتی پیش از آنکه فراخوانی صادر شود بسته شد خود گواه حال و هوای این روزهای ایران است. امروز ایران، داغدار فرزندان زاگرس است. امروز یک جهان غم بر سینه داریم.


تعداد بازدید :  463