شماره ۱۲۴۹ | ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۵ مهر
صفحه را ببند
میز سیاست

برکناری آیت‌الله منتظری به روایت موسوی‌خوئینی‌ها
شهروند|  آیت‎الله موسوی‌خوئینی‌ها در کانال تلگرامی خود نوشت: سوال پرسیده شد که «روزنامه سلام در برابر حذف آیت‌الله منتظری چه موضعی داشت؟»در زمان عزل مرحوم آیت‌الله منتظری - که خداوند او را مشمول الطاف خاصه خود بفرماید- هنوز روزنامه سلام متولد نشده بود، ولی «سلام» در‌ سال ۱۳۷۰ خبر بستری شدن ایشان در یکی از بیمارستان‌های تهران و رفتار نامناسبی که برخی نهادها با ایشان کرده بودند را منتشر کرد و همین سبب تشکیل پرونده‌ای در دادگاه شد. باز کردن پرونده عزل آن فقیه عالیقدر برای من بسیار دشوار است، زیرا گذشته از این‌که شاگرد آن عالِم مجاهد بوده‌ام، مدتی با ایشان زیر یک سقف زندگی کرده‌ام و نه‌تنها من که هر کس با ایشان از نزدیک آشنا می‌شد، مجذوب اخلاق بزرگوارانه او می‌شد. آن‌قدر با مردم صمیمانه رفتار و با همگان راحت معاشرت می‌کرد که او را یک نفر مانند خود می‌دیدند. هر آنچه را نمی‌دانست متواضعانه در پی فراگرفتنش از هر کس که می‌دانست می‌شد؛ از اولین کسانی بود که از آغاز در کنار رهبریِ نهضت اسلامی ایستاد. کسی را از میان روحانیون سراغ ندارم که به اندازه او در دفاع از امام و نهضت او پایمردی و پافشاری کرده باشد. اما افسوس و صد افسوس که آن عالم مجاهد در کنار نقاط قوت فراوان، ضعف‌هایی هم داشت و این ضعف‌ها تا زمانی‌که به ساحت کشورداری و مدیریت کلان کشور ارتباط پیدا نمی‌کرد، چندان دیده نمی‌شد و مشکلی ایجاد نمی‌کرد، ولی هنگامی ‌که این ضعف‌ها با مسائل مدیریت کلان کشور گره می‌خورد، مشکلاتی جدی به وجود می‌آورد و شاید شنیده باشید که مرحوم بازرگان، زمانی‌که نخست‌وزیر بود، به همین علت از دست آن بزرگوار به فغان آمده بود.ای کاش آن اقدام مصلحت‌اندیشانه انجام نمی‌شد تا آن جراحی دردناک اتفاق نمی‌افتاد. آری، همان ضعف‌ها بود که امام را ناگزیر از آن اقدام کرد. من از پزشک مخصوص حضرت امام(رض) شنیدم که ضرباهنگ قلب ایشان در هیچ زمانی به اندازه روزی که آن تصمیم را گرفتند نامنظم نبود.
و من با همه ارادتی که به آن عزیز داشتم، تردید ندارم که در عزل ایشان حق با امام بود، اما امروز زمان را مناسب نمی‌دانم تا به توضیح تمام آن ماجرا بپردازم. من انکار نمی‌کنم که هیچ چیزی با ارادت و ایمان من به امام خمینی برابری نمی‌کند، ولی در وجدان خود اطمینان دارم که در این ماجرا تنها به‌عنوان یک ناظر بیرونی داوری می‌کنم. اگر فرصتی مناسب به دست آمد، شاید بتوانم به شرح کامل این ماجرا بپردازم، ان‌شاءالله.

شورای سه‌گانه فقها؛ راهکار حل اختلاف مصباح با جامعتین؟
خبرآنلاین نوشت: حجت‌الاسلام حسین ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به این سوال که اخیرا ایده‌ای مطرح شد که شورای سه‌گانه‌ای با حضور آیت‌الله موحدی‌کرمانی، آیت‌الله یزدی و آیت‌الله مصباح‌یزدی تشکیل شود، این ایده را چطور ارزیابی می‌کنید؟ گفت: آنها در گذشته برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با هم بودند.
او ادامه داد: آیت‌الله مصباح خودشان فرمودند من عضو جامعه مدرسین هستم. بعد از آن‌که خودشان فرمودند من عضو جامعه مدرسین هستم دیگر معنی ندارد که یک حرکتی در مقابل این حرف انجام شود. آنها با هم هستند. حتی آیت‌الله مصباح قریب به این مضمون فرمودند «هرچه آیتین تصمیم بگیرند من قبول دارم» لذا مشکلی در بین آیات ما نیست، آنها با هم بودند و هستند و اختلافی نبود. من در متن کار بودم.
انتقاد عبدالله ‌نوری به اصلاح‌طلبان: وجود ده‌ها حزب کوچک و بزرگ چه توجیهی دارد؟
ایلنا نوشت: حجت‌الاسلام عبدالله نوری در جمعی از فعالان اصلاح‌طلب استان چهارمحال و بختیاری با تأکید بر لزوم بازنگری و آسیب‌شناسی در ‏میان ‏اصلاح‌طلبان یادآور شد: جریان اصلاح‌طلبی نیاز به بازسازی و بررسی مجدد ‏داخلی دارد. این‌که در ‏بین اصلاح‌طلبان ده‌ها حزب کوچک و بزرگ ‏هست چه توجیهی دارد؟! در کدام سیستم حزبی ‏دنیا، مثل کشور ما این همه حزب ‏وجود دارد؟ به دو صورت ‏می‌توان کارآمدی جریانات سیاسی را ‏از بین برد. یکی این‌که اجازه تأسیس و ‏فعالیت احزاب داده نشود و دیگر این‌که تعداد بسیار زیادی ‏حزب تأسیس شود.
این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تأکید کرد: درحال حاضر ‏و با توجه به نبود یک حزب و تشکیلات فراگیر و پرنفوذ اصلاح‌طلب، ‏اگر ‏قرار باشد در بین اصلاح‌طلبان مرکز کارآمدی وجود داشته باشد همین جبهه‌ای است که در ‏هر ‏انتخاباتی با محوریت جناب آقای خاتمی و احزاب اصلاح‌طلب ‏تصمیم می‌گیرند. ‏طبیعی است که در هر جریانی، نظرات مختلف هم وجود دارد، ‏اما درنهایت همه با هم یا با نظر ‏اکثریت به تصمیم می‌رسند. ‏یکی از مشکلات جدی که بین اصلاح‌طلبان وجود دارد این است که ‏تعداد زیادی حزب ‏با عناوین اصلاح‌طلبی تأسیس شده است و متاسفانه گاهی اوقات، به جای تعامل و پشتیبانی از یکدیگر، ‏بیشتر منتقد همدیگر ‏هستند‏.

گزارشی که امام(ره) اجازه قرائت آن را به بهزاد نبوی و تاجزاده نداد
تسنیم نوشت: مجتبی شاکری، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی می‌گوید که وقتی بهزاد نبوی و مصطفی تاجزاده گزارشی را آماده کردند تا درباره آیت‌الله راستی در حضور امام بخوانند، ایشان اجازه قرائت آن را به آنها ندادند.او گفت: به یاد دارم در شرایط پرچالش اختلاف بین اکثریت شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق و دیگر دوستان درخصوص حدود و اختیارات نماینده حضرت امام در سازمان و میزان دخالت ایشان در موضوعات قرار ملاقاتی با حضرت امام تنظیم شد که حدود 10 تن از طرفین اختلاف ‌سال 59 در این ملاقات حضور داشتند. من در شرایط بعد از مجروحیت برای دیدن حضرت امام همراه این گروه شدم. هماهنگ شده بود بهزاد نبوی گزارشی از سازمان، مسائل اختلافی و وقت‌گذاری آیت‌الله راستی را در این جلسه مطرح کند. چون پیش‌بینی می‌کردند امکان دارد حضرت امام اجازه صحبت ندهند، چکیده‌ای از مباحث را مکتوب کرده بودند تا مصطفی تاجزاده بخواند. زمانی که خدمت حضرت امام رسیدیم ابتدا توفیق شد تا در محضر ایشان مشرف شوم و ایشان از وضع مجروحیتمان پرسیدند و ادامه ملاطفت فرمودند.شاکری ادامه داد: بعد جلسه برای طرح مسائل آماده شد. وقتی بهزاد نبوی غرض تشکیل جلسه را اعلام کرد و اجازه خواست که مطالب را بگوید، حضرت امام بی‌فاصله و کوتاه فرمودند «بنویسید می‌خوانم». پافشاری بهزاد نبوی تغییری در نظر امام نداد. دوباره مطرح کرد که خلاصه‌ای نوشته‌ایم تا آقای تاجزاده بخوانند. امام مجددا کوتاه فرمودند «بدهید می‌خوانم» و اجازه خوانده شدن آن خلاصه را هم ندادند و بعد شروع به صحبت کردند. نصیحت و توصیه‌هایی فرمودند و در پایان با تأیید آیت‌الله راستی فرمودند به ایشان می‌گویم که بیشتر وقت بگذارند. تأکید می‌کنم گزارش این جلسه با مراجعه به اسناد بیانات حضرت امام یا گزارش آن زمان ملاقات‌کنندگان با امام قابل بهره‌برداری اسنادی هم هست.


تعداد بازدید :  333