ایرج اسلامی روزنامهنگار
هر نظام سیاسی بر پایه بروکراسی و سلسله مراتبی خاص دوامپذیر است. گماشتگان و ارباب مسئولیت و قدرت همواره در معرض فساد ناشی از دسترسی به قدرت و سرمایه و روابط هستند. این ناگزیر طبع بشری است. نگرانی از فساد لایههای قدرت مشکل و مسأله همه حکومتها و نیز اندیشمندان اعصار و دورانها بوده است. از این رو یافتن راهحلهایی برای مهار قدرت نیز دغدغه اهل خرد بوده و هنوز هم هست.
بنا به گستردگی و پیچیدگی جوامع روشها و سازوکارهای مهار قدرت عوامل حکومت متفاوت است اما هدف یکی است. اگر امروزه شفافیت و اعلام عمومی تصمیمات و قراردادها و در معرض دید و قضاوت عموم گذاشتن آنها یکی از روشهای مقابله با فساد ناشی از قدرت است، حکمرانان دوران گذشته نیز بنا به درک خود از منافع حکومت و نیز بر مبنای سطح دانش و طبع خود روشهایی را برای کنترل زیردستان و جلوگیری از اجحاف آنها به مردم در پیش گرفتهاند.
برای ورود به این موضوع و احساس خطر «سیاستنامه» نشانه واضحی را ملاک قرار میدهد: بیرانی (ویرانی) و پراکندگی. اگر در منطقهای یا موضوعی نشانی از ویرانی و پراکندگی (از هم گسیختگی و ناساز بودن اوضاع) دیدید و گله و شکایتی شنیدید باید که به عنوان حکومت بدان ورود کنید. در چنین شرایطی طبیعی است که مسئولان حکومتی هر مشکلی را انکار میکنند.
شاید شگفتانگیز به نظر برسد ولی دشمنشمردن شکایتکنندگان و ناراضیان قدمتی چنان طولانی دارد که به ادبیات مکتوب حوزه سیاست هم راه پیدا کرده است. خواجه نظامالملک تأکید دارد که سخن گماشتگان را نباید شنید: «اگر از ناحیتی و رعیتی نشان بیرانی و پراکندگی دهند و گمان افتد که مگر گویندگان صاحب غرضند ناگاه یکی را از خواص که کسی را گمان نیوفتد که او را به چه شغل فرستند نامزد باید کرد و به بهانهای آنجا فرستاد تا یک ماهی در آن ناحیت بگردد و حال شهر و روستا و آبادانی و بیرانی ببیند و از هر کس آنچه میگویند بشنود و خبر حقیقت باز آرد که گماشتگان عذر و بهانه این میآورند که ما را خصمانند. سخن ایشان نباید شنید که دلیر میگردند و هر چه خواهند میکنند و میگویند و گویندگان و معتمدان به سبب آنکه تا صورت نبندد پادشاه و مقطع را که ایشان صاحب غرضند نصیحت باز میگیرند (یعنی آدمهای معتمد و صالح از ترس اینکه پادشاه و کارگزارش فکر کنند که آنها از طرح مشکل غرضی دارند، ساکت و خاموش میشوند) و جهان بدین سبب بیران میشود و رعیت درویش و آواره میگردد و مالها بناحق ستده میشود.»
پایداری و بقای هر حکومتی آن هنگام که مردمان از ترس اینکه دشمن و خصم و صاحب غرض تلقی شوند، ساکت شوند رو به ویرانی خواهد رفت. اینکه حکومت به برخی کارگزاران خود در قوای مختلف اعتماد دارد و حرف آنها را گرامیتر و قابل اعتمادتر از حرف منتقدان میشمارد، آغاز ویرانی است. نسیم کاهش فساد در قوه مجریه اگر وزیده است (و راه تا کاهش فساد و احساس سلامت کارگزاران دولتی از سوی مردم هنوز بسیار است) به خاطر این است که تا حدی دولت زبان منتقدان را باز گذاشته است و آنها را به جرم توهین و افترا از مجازات نمیترساند. به نظر میرسد حتی عوارض جنبی شنیدن و انتشار شکایتهایی که به وهنآلودهاند کمتر از ساکتکردن همان منتقدان باشد.