شماره ۱۲۳۰ | ۱۳۹۶ شنبه ۱ مهر
صفحه را ببند
خویشکاری نهادهای حکومت

ایرج اسلامی روزنامه‌نگار

«... و دیگر روز پرویز را خبر آوردند که دوش بهرام چوبین غلامی را فرو کشید از آن خویشتن و بیست چوب بزد...»
در فضای قانون و عرف روزگار کهن، حکایتی از «سیاست‌نامه» که با این جمله آغاز می‌شود، شگفت به‌ نظر می‌آید. گمان ما اغلب این است که روزگاران گذشته، یکسره بر مدار زور و قدرت می‌گشته است، آن هم از نوع ملوک‌الطوایفی. ماجرا خیلی ساده است. نظام‌الملک نقل می‌کند که خسرو پرویز می‌شنود که بزرگترین سردار سپاهش که بهرام چوبینه باشد، به غلام خودش 20 ضربه چوب زده و در واقع او را تنبیه کرده است. این اتفاق فردای روزی می‌افتد که بارِ گرانبهایی از هرات و سرخس برای خسرو پرویز می‌رسد و او از فرط محبت به بهرام، دستور می‌دهد این هدایا یکسره به خانه بهرام فرستاده شود.
خسرو پرویز بهرام را فرا می‌خواند و پس از انجام آزمونی او را مورد عتاب قرار می‌دهد که: «خدای عزوجل ما را بر زمین داور کرده است نه تو را. هر که را داوری باشد، حال را به ما بر باید داشت تا آنچه واجب کند اندر آن براستی بفرماییم و اگر بعد از این از زیر دستی و درم خریده‌ای گناهی دیدار‌ آید، نخست باید که معلوم ما گردانی تا آنچه واجب کند از تادیب بفرماییم تا هیچ‌کس را بناواجب رنجی نرسد...»
قلمرو حاکمیتی و حوزه قدرت و عملکرد هر سازمان در این حکایت به‌روشنی مورد توجه قرار گرفته است. قدرت، مشروعیت و محبوبیت در هر حوزه‌ای، هرچند مهم، دلیل دخالت صاحب قدرت در حوزه‌های دیگر نمی‌شود. سرداری چون بهرام احتمالا پرقدرت‌ترین فرد (بعد از پادشاه) در زمان نقل این حکایت بوده است، هرچند بعدها چنان که تواریخ نقل کرده‌اند، او به جایگاه و مقام خود اکتفا نکرد و بر شاه طاغی شد. خواجه اعتقاد دارد که نگهبانی از مرزهای قدرت قانونی و سازمانی برای پایدارماندن ملک واجب است. خویشکاری هر نهاد و سازمان در نظام سیاسی تعریف شده و مشخص است. بارکردن وظایف جدید و نیز وظایفی که قانون آنها را برعهده بخش دیگری از قدرت گذاشته است، جان و توان یک نظام سیاسی را می‌کاهد و قدرتی که می‌تواند صرف بهبود زندگی و معیشت مردم و پیشرفت جامعه شود، در تقابل نهادهای درون حکومت با یکدیگر هدر می‌رود.


تعداد بازدید :  393