شماره ۱۱۵۵ | ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱ تير
صفحه را ببند
روایت خانواده 2 کودک مبتلا به اوتیسم از شکنجه کودکانشان در یک مرکز در مشهد
فرزندانمان هنوز هم شوکه‌اند
شاکیان این پرونده به 6 نفر افزایش پیدا کرده است

شهروند|  چندی پیش خبری تکان‌دهنده از شکنجه و آزار کودکان اوتیسم در یک مرکز آموزش و نگهداری در مشهد رسانه‌ای شد؛ آزار و اذیت کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم آن هم در یک موسسه بازتوانی که گفته می‌شود مجوزی برای فعالیت نداشته است. ضرب و شتم منجر به شکستگی، رفتار غیرانسانی و خشن با کودکان تحت آموزش ازجمله اتهامات وارد شده بر این مرکز بازتوانی است. اتهاماتی که به گفته مسئولان قضائی استان خراسان رضوی در صورت اثبات با برخورد جدی قضائی همراه خواهد بود. تاکنون دو نفر در ارتباط با این پرونده بازداشت شده‌اند و تحقیقات در خصوص این پرونده از سوی دستگاه قضائی خراسان رضوی ادامه دارد.  
 این پرونده تکان‌دهنده با اعلام شکایت یکی از خانواده‌ها از یک موسسه نگهداری و آموزش کودکان اوتیسم آغاز و پس از چند روز با  چند شکایت مشابه دیگر هم از این موسسه با موضوع آزار و اذیت کودکان مددجو مطرح شد. خانواده‌های این کودکان مدعی بودند که فرزندان اوتیسمی آنها قربانی برخورد غیرانسانی مسئولان این مرکز شده‌اند. مسئولان بهزیستی خراسان رضوی هم  فقدان مجوزهای لازم این موسسه را برای پذیرش کودکان مبتلا به اوتیسم تأیید و تعداد مددجویان این مرکز را ٦ کودک مبتلا به اوتیسم  اعلام کردند که از این تعداد فقط خانواده سه کودک از این مرکز شکایت کرده‌اند. در همین حال معاون امور اجتماعی و پیشگیری از جرم دادسرای مرکز استان خراسان رضوی از دستگیری دو نفر از مسئولان این موسسه به اتهام کودک‌آزاری، خشونت و ضرب‌و‌جرح و ادامه تحقیقات در خصوص این پرونده خبر داد.
حالا با گذشت حدود یک ماه از نخستین شکایت از این مرکز توانبخشی، تعداد شاکیان این پرونده به 6 خانواده رسیده است.  پدر و مادرهایی که همگی از بروز خشونت و رفتار غیرانسانی این موسسه با کودکان مبتلاي اوتیسمی‌شان شکایت دارند؛ 6 خانواده‌ای که حالا منتظر پایان تحقیق و بررسی مراجع قضائی هستند. خانم مختاری یکی از شاکیان این پرونده است. مادری که به گفته خودش از 6 ماه پیش پس از تغییر رفتار غیرعادی پسرش به اقدامات این مرکز مشکوک شد و پیگیر این پرونده شد. در ادامه گفت‌وگوی «شهروند» با او را می‌خوانید.  
  شما چه زمانی از این موسسه شکایت کردید؟
حدود 6 ماه پیش بود که متوجه تغییر رفتار‌های پسرم شدم.  موضوع را پیگیری کردم و از طریق یکی از مربیان این مرکز در جریان رفتارهای غیرانسانی و خشن این مرکز با بچه‌ها قرار گرفتم.  دقیقا 11 دی ماه ‌سال 95 بود که شکایت را مطرح کردم.
  پسرتان چند ‌سال دارد؟
4ساله است.
  از چه طریقی با این موسسه آشنا شدید؟
من از کرج به مشهد مهاجرت کردم. به همین دلیل دنبال مرکزی برای توانبخشی پسرم بودم. متاسفانه یکی از مشکلات اساسی همین نبود مرکز معتبر در مشهد است. هیچ اطلاعاتی وجود نداشت. من چند روز از طریق اینترنت دنبال مرکز مناسب برای مبتلایان به اوتیسم بودم، شاید باورتان نشود، اما 118 مشهد هم شماره‌ای از یک مرکز توانبخشی نداشت.  تا این‌که من به صورت کاملا اتفاقی با خانمی آشنا شدم که کودک مبتلا به اوتیسم داشت. از طریق آن خانم با این مرکز آشنا شدم و بعد از آن رادتین را در این مرکز ثبت‌نام کردم.  
  چگونه متوجه شدید که در این مرکز با کودکان بدرفتاری می‌شود؟
بعد از گذشت مدتی من متوجه تغییر رفتار پسرم شدم.  ابتدا فکر می‌کردم به دلیل آموزش‌ها و تمرین‌ها است؛ چون شرایط کار درمانی و توانبخشی با مبتلایان به اوتیسم کمی متفاوت است و چندبار هم با همان خانمی که این مرکز را به من معرفی کرده بود، در ارتباط با این موضوع صحبت کردم، اما او هم همین را گفت. با وجود اين من پسرم را بعد از 50 روز از این مرکز خارج کردم.  
  یعنی پسرتان فقط 50 روز در این مرکز توانبخشی بود؟
 نه متاسفانه؛ مسئولان این مرکز با زبانی چرب و نرم و استناد به مسائلي که تا حدودی برای من هم قابل قبول بود، پسرم را دوباره به این مرکز برگرداندند. من سه‌بار پسرم را از این مرکز گرفتم تا این‌که بالاخره از طریق یکی از مربیان همین مرکز در جریان رفتار غیرانسانی مسئولان این مرکز با بچه‌ها قرار گرفتم.  از همان موقع شروع به جمع‌آوری مستندات برای شکایت کردم. با هر نهاد و سازمان مسئولی هم تماس گرفتم؛ از اورژانس اجتماعی گرفته تا سازمان نظام پزشکی، سازمان بهزیستی و پلیس اما جوابی نگرفتم.  متاسفانه دیر اقدام‌کردن نهادهای متولی باعث شد تا اعمال و رفتار خشن مسئولان این مرکز چند ماه ادامه داشته باشد.
  شکایت از این مرکز به کجا رسیده است؟
حدودا 3ماه طول کشید که با مسئولان این مرکز برخورد شود.  اردیبهشت‌ماه بود که پلمپ شد، اما متاسفانه پس از مدتی کوتاه دوباره به فعالیتش ادامه داد. الان هم که براساس شهادت دونفر از مربیان سابق همین مرکز، دونفر در این ارتباط بازداشت هستند.  دکتر محمد بخشی‌محبی معاون امور اجتماعی و پیشگیری از جرم دادسرای مرکز استان خراسان‌رضوی هم با جدیت دنبال این پرونده هستند.
  شما مشخصا  به چه اتهامی از این مرکز شکایت کرده‌اید؟
ضرب و جرح، برخورد خشن و کودک‌آزاری. ضمن این‌که هیچ‌کدام از مسئولان این مرکز مدرک و صلاحیت فعالیت در مرکز توانبخشی را ندارند. مسئول این مرکز با مجوز فرد دیگری فعالیت می‌کرده و مربیان این مرکز هم هیچ‌کدام مدرک مرتبطی ندارند. از لیسانس گرافیک گرفته تا حسابداری. تاکنون به جز من 5 خانواده دیگر از این مرکز شکایت کرده‌اند و تحقیقات از سوی قوه‌قضائیه در این خصوص ادامه دارد.
  پسرم 2 بار جراحی شده
من از یک‌سال پیش به فعالیت این مرکز مشکوک شدم. از همان موقع که پای پسرم شکست، می‌خواستم شکایت کنم اما مسئول این مرکز به قدری ظاهری موجه داشت که اعتماد همسرم را کاملا جلب کرده بود. من هم چند ماه پیش متوجه شدم که در این مرکز چه بلایی سر بچه آمده است. اینها بخشی از صحبت‌های یکی دیگر از شاکیان این پرونده است. مادری که به گفته خودش هنوز هم در شوک رفتاری است که این مرکز با بچه‌های اوتیسمی انجام داده است:  
  شما به چه دلیل از این موسسه شکایت کرده‌اید؟  
 شکستگی پای پسرم و دروغ‌هایی که در این مدت از سوی مسئولان این مرکز به من و همسرم گفته شده است.
 چه زمانی این اتفاق برای پسر شما افتاد؟
شهریور‌ سال گذشته بود که به ما خبر دادند که پسرم پایش شکسته است. مسئولان این مرکز به ما گفتند که این اتفاق در سرویس بهداشتی رخ داده است. کف سرویس لیز بوده و او سُر خورده است.
  الان وضع جسمانی پسرتان چطور است؟
تاکنون 2بار جراحی شده است. حدود یک‌ماه دیگر هم باید برای بار سوم به اتاق عمل برود تا پلاتین را از پایش خارج کنند.  
  شما چرا همان یک‌سال پیش از این مرکز شکایت نکردید؟
چند روز اول که در شوک بودیم. وقتی جراحی اول پسرم تمام شد، من و پدرش همراه با پزشک معالج عکس‌های شکستگی را بررسی کردیم، معلوم بود که این شکستگی ربطی به زمین‌خوردن ندارد. از طرف دیگر، مدیر این مرکز بی‌نهایت خوشرو و خوش‌برخورد بود. ظاهر این آدم اصلا نشانی از خشونت آن هم علیه کودکان اوتیسم نداشت. ضمن این‌که اعتماد همسرم را هم جلب کرده بود، به همین دلیل از شکایت منصرف شدیم. البته من دل‌چرکین بودم و می‌دانستم که اتفاقی برای پسرم افتاده و ما از آن بی‌اطلاع هستیم. البته بعد از آن حادثه من فرزندم را کمتر به این مرکز بردم.
  چه زمانی متوجه اصل ماجرا شدید؟
حدود چند ماه پیش بود که خانمی با من تماس گرفت.  او مرا در جریان قرار داد. بعد از آن هم با هم ملاقات کردیم و یکی از مربیان این مرکز هم ماجرا را تعریف کرد. او به‌عنوان شاهد در مقابل معاون دادستان مشهد ماجرا را تعریف کرد. من و همسرم هم از این مرکز و مسئولان آن شکایت کردیم تا جایی که من اطلاع دارم، تاکنون افراد دیگری هم از این مرکز شکایت کرده‌اند. ما منتظر برگزاری دادگاه هستیم.


تعداد بازدید :  367